به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
امیدوار هستم که مردم ما به این موضوع توجه کنند که مراجعه به متخصص روان و مشاور در امر مسائل روانی به خصوص برای محیط خانواده یک ضرورت است.


دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

میلاد شمس الشموس امام رضا علیه السلام مبارک باد

اگر بطلبند یک طلبه | يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ
امام هشتم 

چشم در تاثیر زیبایی از ابرو کمتر است

مستی ابروی یار از گیسوی او کمتر است

اصل زیبایی ست این که پلک در بالای چشم

شک کند در صحن از امثال جارو کمتر است

یا به وقت بی خودی زائر به دور مرقدت

حس کند که از خودش هشتاد کیلو کمتر است

بارها در تنگ آغوش ضریحت دیده ام

فاصله بین من و روح من از مو کمتر است

با حساب دنیوی در این حرم سر خم نکن

چون بهای چار زانو از دو زانو کمتر است

بس که با نیت نخوردی زود باور می کنی

آب سقاخانه از یک مشت دارو کمتر است

از خودت بگذر به ترفندی که در این بارگاه

عارف بالله هم گاهی از آهو کمتر است

شعر:  مهدی رحیمی

امام هشتم

  • اگر بطلبند یک طلبه

میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها مبارک

اگر بطلبند یک طلبه | جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۵۲ ب.ظ

     بسم الله الرحمن الرحیم

     ضمن عرض سلام و تبریک روز دختر و دهه کرامت، بین الطلوعین دو وجود خورشیدی حضرت معصومه (سلام الله علیها) و امام رئوف سطان طوس علی بن موسی الرضا المرتضی (علیهماالسلام) و عذرخواهی بابت تاخیر در به روز رسانی وبلاگ همراز به دلیل مشغولیت های فرهنگی و کاری پیش آمده. تقدیم به ساحت آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها...

حضرت معصومه سلام الله علیها

خاک این شهر به چشمان تو عادت دارد

خوش بحال نفس قم که لیاقت دارد

چون تو یک روز از این کوچه گذشتی

عمری زندگی در دل این شهر سعادت دارد

گنبدت پر شده از کفتر و تنها دل من

چون کلاغی ست که رویای زیارت دارد

کوچک است آه ولی حوض تو با دریا و ...

گنبدت با خود خورشید رقابت دارد…

حرمت مثل نگینی است ولی در دل خاک

زیر خاکی همه جا این همه قیمت دارد

حرمت مثل نگینی ست در انگشتر شهر

که در اطراف خودش فاضل و بهجت دارد

حرم حضرت معصومه و درهای بهشت

جمکران ، این همه این شهر علامت دارد

.....وکجا بهتر از این شهر برایت دیگر

مومن آن است که یک ذره لیاقت دارد.....

مهدی رحیمی

حضرت معصومه سلام الله علیهاx

  • اگر بطلبند یک طلبه

در محضر بهجت (ره)

اگر بطلبند یک طلبه | جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ب.ظ

آیت الله بهجت

آیت الله بهجت فومنی (ره):

     تا رابطه ما با ولی خدا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درست نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوت رابطه ما با ولی امر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اصلاح نفس است. روایت دارد که در آخر الزمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند.

  • اگر بطلبند یک طلبه

ارسال شده توسط یک سجاد

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ق.ظ

دیشب ﭘﺪﺭﻡ ﺑﺎ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﻐﺾ آن ها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﮔﺮﻓﺖ.
ﻫﺮ ﺟﻤﻠﻪ ای ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ می گفت ﺩﺭ ﻧﻈﺮﻡ ﺧﺸﺘﯽ ﻣﯽ آﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ می رﯾﺨﺖ...
ﭘﺪﺭﻡ: ﭼﺮﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ نمی کنید؟ ﭼﺮﺍ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﭘﺨﺶ می کنید؟ ﺁﻗﺎ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ی ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺩﺍﺭﻡ...
ﺻﺪﺍﯼ ﺿﻌﯿﻔﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ: ﺁﻗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ؛ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺻﺤﻨﻪﺩﺍﺭ؟ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ؟!
ﭘﺪﺭﻡ :ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ؟ ﻣﺜﻼ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺳﺲ ﻣﺎﯾﻮﻧﺰ .ﮐﻪ ﯾﮏﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮﻩ، ﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮕﯽ ﭼﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺟﻮﺭ ﻏﺬﺍ می خوﺭﻧﺪ.
ﯾﺎ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺁﻥ ﯾﺨﭽﺎﻝ "ﺳﺎﯾﺪ ﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ" ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﻫﺎی ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ. ﯾﺨﭽﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ نمی دﺍﻧﺪ ﺧﺮﯾﺪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺟﺎ ﺩﻫﺪ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﭘﺮ ﺑﻮﺩﻥ...
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﭽﻪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ...
ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻫﺪ، ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ می شود...
ﺁﻗﺎ.. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﮐﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻨﺪ، ﺯﯾﺎﺩ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمی شوند، ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺠﺎﯼ دست ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺧﺎﺭﺟﯽ، ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ ﻏﺬﺍﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ هم ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ؟؟ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﺯﻭﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺯن ها می کشید، ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﮑﺸﯿﺪ؟ می شوﺩ به همراه ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩﻥ قسمت هایی از ﻓﯿﻠﻢ، ﺻﺤﻨﻪ ی ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ هم ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯾﺴﺖ ﯾﮏ ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﻏﺬﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺭﺍﺳﺘﺶ رﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺁن ها ﺍﺻﻼ نمی دﺍﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺷﮑﻢ ﺳﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻘﺪﺭ... ﻣﻤﻨﻮﻥ...
ﭘﺪﺭﻡ ﺗﻠﻔﻦ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ می کند... ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﺎﻻ ﮐﺸﯿﺪﻥ پی ﺩﺭ ﭘﯽ ﺩﻣﺎﻍ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﺯ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ می رﺳﺪ.
ﮐﻤﯽ ﮐﻪ می گذﺭﺩ . ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺳﮑﻮﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ می شکند...
ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﭼﻪ ﮐﯿﮑﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﯼ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ!
ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻐﺾ ﻣﺎﺩﺭﻡ ...
ﻭ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭﻡ...
ﻭ ﻣﻦ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ..
ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺍل های ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ..
ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮔﺮﯾﻪ می کند؟!
ﻭ ﭼﺮﺍ ﭘﺪﺭﻡ؟!
ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ...
ﻓﺮﺩﺍ ﺩﺭﺱ ﻋﻠﻮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ...

"ﻭﯾﺘﺎمین هاﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﯿﻮﻩ ها"

  • اگر بطلبند یک طلبه

عید سعید فطر بر همه مسلمین جهان مبارک باد

اگر بطلبند یک طلبه | پنجشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۴۵ ب.ظ

عید فطر

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۷ ب.ظ

*دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان

اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ على ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین.

خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خوشنودی تو و پسند رسول تو باشد و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقای ما محمد و خاندان پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.

شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول می‌کند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنت‌های او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد

ارزش هر طاعت به مقبولیت آن است. تا نماز ما قبول نشود ارتقا نمی‌یابد و بالا نمی‌رود تا روزه ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست و ارجی و اوجی ندارد قبول اعمال به نیت و اخلاص و تقید و عبودیت در برابر خداست.

سی روز روزه گرفتیم و نماز به پا داشتیم امروز از او می‌خواهیم روزه‌مان را مقرون به شکر و قبول قرار بده و آن گونه که تو و رسولت از آن راضی باشند.

آری، خداوند روزه‌ای را ارزش می‌نهد و می‌پذیرد که آمیزه‌ای از پرهیز و ایمان باشد. در این حال شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول می‌کند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنت‌های او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد.

طاعت و عبادتی که آلوده گناه باشد ارزشی ندارد دهانی که به روزه بسته شده اما به غیبت و تهمت همواره گشوده است، مهر روزه را هم شکسته!

شنیده‌ایم زنی زبان به غیبت گشود در حالی که روزه بود، پیامبر فرمود: برو بخور! دیگر روزه نیستی!

از خدا می‌طلبیم دل و زبانمان را از گناه دور بدارد و روزه ما را مقبول و مورد رضایت خود پیامبر و اهل‌بیتش قرار دهد. و مهر «شکر» و «قبول» آن‌ها را بر آن ثبت کند.

 رضایت و خشنودی خدا در چیست و چگونه خداوند از انسان راضی می‌شود؟

رضایت و خشنودی خدا امری نسبی است، به این معنا که خداوند مجموعه قوانینی را برای تکامل و پیشرفت بشریت و سعادت و خوشبختی آنان فرستاده است، آن قوانین تشریعی که به صورت وحی و کتاب آسمانی و تفسیر و تفصیل آن توسط اولیای الهی و معصوم در اختیار انسان قرار گرفته، مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها را تشکیل می‌دهد، انسان کامل کسی است که با اطاعت کلیه قوانین الهی، رضایت و خشنودی خدا را کسب کرده باشد، از سویی می دانیم همه انسان‌ها از لحاظ معرفت و شناخت، ایمان و معنویت، اطاعت و تسلیم پذیری عملی فرمان الهی یکسان نیستند، خداوند از چهارده معصوم(ع) راضی و خشنود است، چنان که از سلمان و ابوذر و مقداد نیز رازی و خضوعند است. اما میزان و نسبت رضایت مندی خداوند به میزان عمل آنان از لحاظ کمیت و کیفیت و اخلاص و معرفت آنان بستگی دارد.

از سویی میدانیم برخی اعمال از ویژگی‌های برتر و ممتازی برخوردارند، به گونه‌ای که می‌توان آن‌ها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست. باید به قرآن که زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او کشف کرد که انجام چه کارهایی موجب جلب رضایت حضرتش می گردد. رضایت و خشنودی خدا در بیش از سی آیه بیان شده است.

به برخی از آیات که تقریباً در بر دارنده محتوای بقیه آیات و بیان کننده همه ویژگی‌هایی است که رضایت خداوند را جلب می‌کند اشاره می‌شود.

قرآن در مورد حضرت اسماعیل(ع) می‌فرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانواده‌اش را به نماز و زکات توصیه می‌نمود

رضوان و رضایت خدا شامل کسانی می‌گردد که:

1 - ایمان به خدا و قیامت داشته باشند.

2 - خانه و وطن خویش را برای حفظ دینشان رها کنند و هجرت نمایند.

3 - با مال جان خویش در راه خدا جهاد نمایند.

4 - پیوسته پیرو ولایت و رهبری باشند.

5- رضایت خدا را در صدق و راستی (گفتار و عمل) باید جست و جو کرد.

 عملی که موجب رضایت خداوند از حضرت اسماعیل(ع) شد

قرآن در مورد حضرت اسماعیل(ع) می‌فرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانواده‌اش را به نماز و زکات توصیه می‌نمود.

محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار می‌گیرد، ارزش خود را از دست می‌دهد

در سوره توبه می‌فرماید: رضایت و خشنودی خدا شامل حال مردان و زنان مؤمنی می‌گردد که:

1 - در برابر مسلمانان احساس مسئولیت می‌کنند و یار و یاور یکدیگرند و همدیگر را تأیید و تقویت می‌کنند.

2 - پیوسته امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند.

3 - در اقامه نماز و بر افراشته شدن فرهنگ و محتوای آن تلاش می‌کنند.

4 - زکات مال خویش را می‌پردازند و از دستگیری فقرا و مستمندان غفلت ندارند.

5 - پیرو خدا و پیامبر هستند.

 رضایت و خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است

حزب اللهی شو تا خدا از تو راضی گردد و از مواهب و الطاف خویش تو را بهره‌مند سازد تا تو نیز از او خوشحال و خشنود گردی. در دو آیه از حزب اللَّه و در یک آیه از حزب الشیطان  سخن به میان آمده است. در سوره مجادله دو حزب مذکور و ویژگی‌های طرفداران آن‌ها بیان شده و با هم مقایسه گشته است.

خداوند، رضایت و خشنودی خویش را از حزب اللَّه در این سوره بیان کرده است. به بیان دیگر: خداوند به رغم میل غوغاسالاران دور از فرهنگ قرآن روزگار ما، جامعه را به دو طیف خودی و غیر خودی یا حزب اللَّه و حزب الشیطان تقسیم نموده و به مؤمنان هشدار داده است که جمع میان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در یک دل ممکن نیست. باید از میان آن دو یکی را برگزید:

هیچ گروهی را نمی‌یابی که ایمان به خدا و قیامت داشته باشد و در عین حال با دشمنان خدا و رسول اظهار دوستی نماید، هر چند آنان پدران، فرزندان، برادران یا خویشان آن‌ها باشند.

محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار می‌گیرد، ارزش خود را از دست می‌دهد.

زمانی خداوند از شما رضایت دارد و از عملکرد شما خشنود می‌گردد که حب و بغض‌ها و دوستی و دشمنی‌ها را برای خدا خالص کنید. امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمنی می‌کند و برای خدا می‌بخشد، ایمانش کامل است.

در سوره ممتحنه می‌فرماید: اگر شما مسلمانان برای رضای خدا و خشنودی او هجرت کردید و جهاد نمودید، پس با دشمنان خدا و دشمنان خودتان هرگز طرح دوستی نریزید.

 حزب اللهی کیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

وقتی دانستیم، خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است، باید بدانیم حزب اللهی شدن نیازمند چه صفاتی است و حزب اللهی کیست؟ حزب اللهی را از راه اعتقادات و عملکردها و وضع ظاهرشان باید شناخت. آن‌ها کسانی هستند که:

در سوره فتح وقتی موضوع بیعت رضوان مطرح می‌شود، ملاک رضایت و خشنودی خدا از شرکت کنندگان در آن بیعت، اطاعت محض از رهبری بیان می‌گردد

1 - خدا خط ایمان را بر صفحه دلشان نوشته است.

2 - توسط روح مورد تأیید و تقویت قرار گرفته‌اند.

3 - ویژگی بارز و ممتاز حزب اللهیان، ولایت پذیری آنان است. قران بعد از بیان آیه ولایت می‌فرماید: و من یتول اللَّه و رسوله و الذین آمنوا فان حزب اللَّه هم الغالبون.

دروغ میگویند کسانی که می‌پندارند جزو حزب اللَّه هستند، اما فعالیت‌های آنان خلاف جهت ولایت و رهبری امت سامان می‌یابد.

در سوره فتح وقتی موضوع بیعت رضوان مطرح می‌شود، ملاک رضایت و خشنودی خدا از شرکت کنندگان در آن بیعت، اطاعت محض از رهبری بیان می‌گردد.

امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمنی می‌کند و برای خدا می‌بخشد، ایمانش کامل است

 سپس اوصاف یاران همراه و همگام پیامبر(ص) را تحت عنوان والذین معه در پنج وصف ذکر می‌کند :

1 - در برابر کفار، شدید و استوار چون سدی محکم می‌ایستند.

2 - میان خود و نسبت به برادران دینی خود رحیم و مهربانند.

3 - پیوسته آنان را در حال عبادت، رکوع و سجود می‌بینی.

4- همواره فضل خدا و خشنودی او را می‌طلبند و مخلصند.

5 - سیما و ظاهر آنان چون باطنشان با کفار و فاسقان تفاوت دارد. سیمای ظاهری آنان به خوبی نشان می‌دهد متدین، با نماز و خاضع و مرتبط با خدا هستند.

 خشنودی خدا جز با یاد خدا به دست نمی‌آید

آخرین سخن این که تا انسان به مقام عبودیت و بندگی محض نرسد و از این راه نفس مطمئنه را تحصیل نکند، نمی‌تواند به رتبه راضیة و مرضیة،  که مقام رضا و خشنودی متقابل خدا و بنده است، نایل گردد. تحصیل آن نیز با ذکر عملی خداوند میسر است: الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۵ ب.ظ

*دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان

«اللَّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَهَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَهِ یَا رَحِیماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِین»

خدایا در این روز مرا به رحمت خود بپوشان و توفیق و عصمت را روزى من کن. و قلبم را از تیرگی‌های تهمت پاک کن اى خدایی که بر اهل ایمان مهربان هستی.

* دستیابی به رحمت الهی

چه چیزهایی باعث نزول و فراگیری رحمت الهی می‌شود؟

صبر، از جمله چیزهایی است که نزول رحمت الهی را به دنبال دارد.

خداوند در آیه ۱۵۵ و ۱۵۶و ۱۵۷ بقره می‌فرماید: وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ، الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ، أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ. به صبرکنندگان بشارت بده.  آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مى‏رسد، مى‏گویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوى او بازمى‏گردیم!» است. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده.

دومین مورد از نزول رحمت الهی معانقه کردن دو مومن می‌باشد.

امام صادق‌(ع) می‌فرماید: إِنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا اعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَه.وقتی دومومن معانقه می کنندرحمت، وجودآنها را می‌گیرد.  بحار الأنوار ، ج‏۷۳، ص: ۳۵

*تحریف بزرگ!

یک تحریف بزرگ تاریخی در رفتار مسلمانان صورت گرفته است و آن این است که در اسلام به معانقه سفارش شده است ( گردن به هم نهادن)، ولی مسلمانان آن را به مواجهه (صورت روی صورت قرار دادن) تغییر داده‌اند: در روایات ما به هیچ وجه مواجهه نیامده است. آن چیزی که سنت است معانقه  می‌باشد که باعث فرود رحمت الهی می‌شود.

*عفو و بخشش

«بخشش»، سومین موضوعی است که باعث نزول رحمت الهی می‌شود.

مولای متقیان حضرت علی‌(ع) فرمود: بِالْعَفْوِ تُسْتَنْزَلُ [تَنْزِلُ‏] الرَّحْمَه. با «بخشیدن»، رحمت الهی نازل می شود.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۲۴۶) چهارمین مورد از نزول رحمت الهی توبه می‌باشد.

امیرالمؤمنین‌(ع) می‌فرماید: التَّوْبَهُ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَهَ. توبه باعث نزول رحمت خداوند می‌شود.

(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۱۹۵).

*ترحم

پنجم، ترحم به دیگران باعث نزول رحمت الهی می‌شود امیرالمومنین‌(ع) فرمود: بِبَذْلِ الرَّحْمَهِ تُسْتَنْزَلُ الرَّحْمَه. با عطوفت و ترحم به دیگران رحمت الهی نازل می‌شود. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۲۴۶)

چندین سال قبل در اصفهان قحطی شدیدی رخ داده بود و مردم از گرسنگی یا تلف می‌شدند و یا مجبور بودند حتی جانوران حرام را مصرف کنند. مرحوم میرزا هاشم قزوینی شنیدند که در بیرون اصفهان شخصی شتری را ذبح کرده است و به هر نفر چند گرم گوشت شتر می‌دهد. این عالم بزرگوار نیز در صف گیرندگان اندک گوشت شتر قرار می‌گیرند و سهم خود را دریافت می‌کنند.

در حال بازگشت به اصفهان، زنی مسیحی فقیر به همراه دو بچه که بر روی زانوانش خوابیده بودند را می‌بیند که دو طفل از شدت گرسنگی توان نفس‌کشیدن را ندارند و در آستانه مرگ قرار گرفته‌اند. زن، نگاه ملتمسانه‌ای به میرزا هاشم قزوینی می‌کند و میرزا هاشم قزوینی به او می‌گوید: صبر کن الان به تو کمک خواهم کرد. به حجره خود وارد می‌شوند و گوشت سهم خود را پخته و برای این زن مسیحی و بچه‌هایش می‌آورد و آنها را از مرگ نجات می‌دهند. این عالم متدین با حالت گرسنگی به اتاق خود برمی‌گردند. در همین حال شخصی یک بقچه بزرگ از نان روغنی کم‌نظیر را برای او می‌آورد. میرزا هاشم، از آن شخص سؤال می‌کند چه کسی این نان‌ها را فرستاده است؟ او جواب می‌دهد: کسی که چرخ و فلک به دست اوست، به یاد شماست. وقتی به دنبال آورنده نان می‌رود او را پیدا نمی‌کند و نان‌ها را بین طلاب تقسیم می‌کند.

رحمت به ضعیفان، نیز باعث فرود آمدن رحمت الهی می‌شود.

امیر بیان می‌فرمایند: رَحْمَهُ الضُّعَفَاءِ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَه. ترحم به ضعیفان باعث فرود رحمت خداوند می‌شود. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۴۴۹)

در زمان قاجار و زمان جنگ میان ایران و روس، عالمی در قم غذایی خریده و به منزل می‌رفت که یک زن روسی اسیر شده به او می‌گوید: شما مسلمانان چقدر بد هستید که ما را به اسارت گرفتید، اما به معیشت و نیاز ما توجه نمی‌کنید! این شخص عالم غذای خریده‌شده را به زن روسی می‌دهد و اکرام این عالم باعث گشوده‌شدن درهای رحمت مادی و معنوی برای او می‌شود.

*درخواست رحمت برای مردم

امیرالمؤمنین می‌فرمایند: درخواست رحمت از خداوند برای مردم، هفتمین مورد از نزول رحمت الهی است أَبْلَغُ مَا تُسْتَدَرُّ بِهِ الرَّحْمَهُ أَنْ تُضْمَرَ لِجَمِیعِ النَّاسِ الرَّحْمَهُ

رساترین چیزی که رحمت الهی را فرود می‌آورد این است که در دل خود برای جمیع مردم رحمت بخواهی.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۴۵۰). حتی برای کفار غیر حربی، خداوند طلب کنی تا خداوند آنها را هدایت کند.

اگر انسان برای جمیع انسان‌ها خیرخواه شد، حتی برای دشمنان تا آن‌ها تغییر کرده و توبه کنند‌، این عمل باعث فرودآمدن رحمت الهی می‌شود.

دوست داشتن حضرت علی‌(ع) درهای رحمت الهی را می‌گشاید.

أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِکْمَهَ فِی قَلْبِهِ وَ أَجْرَى عَلَى لِسَانِهِ الصَّوَابَ وَ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ أَبْوَابَ الرَّحْمَهِ

آگاه باشید کسی که علی را دوست بدارد، خداوند حکمت را در قلب او ثابت می‌گرداند و بر زبانش جاری می‌سازد و درهای رحمت را برای او باز می‌کند.(بحار،ج۶۵،ص۱۲۵)

زمان اذان، درهای رحمت الهی باز می‌شود.

در حدیثی حضرت علی (ع) می‌فرمایند: وَ إِذَا قَالَ حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ فَإِنَّهُ یَقُولُ یَا أُمَّهَ مُحَمَّدٍ قَدْ فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ أَبْوَابَ الرَّحْمَهِ فَقُومُوا وَ خُذُوا نَصِیبَکُمْ مِنَ الرَّحْمَهِ

وقتی موذن «حی علی الفلاح» می‌گوید، یعنی در واقع می‌گوید: ای امت محمد(ص)، خداوند درهای رحمت را به روی شما باز کرده است پس به پا خیزید و بهره خود را از رحمت الهی بگیرید.(جامع الاخبار،ص۶۷)

هنگام دعا کردن، در رحمت الهی گشوده می‌شود.

در حدیث دیگری حضرت فرمودند: إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لِعَبْدٍ فِی الدُّعَاءِ فَتَحَ لَهُ بَابَ الْإِجَابَهِ بِالرَّحْمَه.ِ

زمانی که خداوند به بنده اذن در دعا را می‌دهد، در اجابت به وسیله رحمت را برای او گشوده است.(ارشادالقلوب الی الصواب ،ج۱،ص۱۴۸)

وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَهَ، خدایا در این روز توفیق (فراهم‌آمدن اسباب خیر) و عصمت (زمینه برای پاک‌دامن‌ماندن) را روزی من کن.

* توفیق چیست

انسان مکلف،وظیفه‌ای در راه خدا دارد و آن کوشش، تلاش و اجتهاد است. از جانب خدا نیز، باید عنایت و اقبالی به ما بشود که به آن «توفیق» می‌گویند.

اجتهاد و کوشش از طرف انسان و توفیق از جانب خدای متعال به وقوع می‌پیوندد.

امیرالمؤمنین فرمود: لَا یَنْفَعُ اجْتِهَادٌ بِغَیْرِ تَوْفِیقٍ؛ کوشش انسان،‌ بدون توفیق الهی ثمرنمی دهد. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۲۰۳)

همچنین آن حضرت می فرمایند: لَا یَنْفَعُ عِلْمٌ بِغَیْرِ تَوْفِیقٍ. علم بدون توفیق فایده‌ای ندارد. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۲۰۳)

اگر انسان دانش‌ داشته باشد، ولی توفیق الهی شامل حال او نشود، نمی‌تواند دانش را به کار بگیرد، یا دانش را گسترش دهد و یا دانش را در جامعه اعمال کند.

توفیق از جانب خداست و البته کار خداوند بدون حکمت نمی‌باشد.

امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: التَّوْفِیقُ عِنَایَهُ الرَّحْمَنِ.توفیق عنایت خداوندمتعال است.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۲۰۳)

و یا فرمود: التَّوْفِیقُ رَأْسُ السَّعَادَهِ.بنیاداصلی خوشبختی،توفیق الهی است.(تصنیف غررالحکم ودررالکلم،ص۲۰۳)

در بعضی از مواقع به خاطر أعمال حرام یا مکروه، توفیق از انسان سلب می‌شود؛ یعنی خداوند متعال وسائل انجام خیر را از انسان می‌گیرد.

*ماجرای «می‌شود» و «‌نمی‌شود»

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی نقل می‌کرد: در سفر مکه شخصی برای انجام مناسک حج، با من به جده عربستان آمد و در شهر جده و در نیم ساعتی به شهر مکه، دیوانه شد و از همان جا به ایران برگردانده شد. این شخص با این که اجتهاد و کوشش در مقدمات حج انجام داده بود، ولی توفیق از او سلب شد که بتواند اعمال حج را به جا بیاورد!

شخصی برای رفتن به حج، مدارک خود را خدمت رییس وقت سازمان حج می‌آورد تا او موافقت کند و به حج برود رییس سازمان حج به خاطر این که مدارک آن شخص ناقص بود، پایین ورقه می‌نویسند «موافقت نمی‌شود»، اما وقتی که رییس سازمان حج به مکه می‌روند،‌ می‌بیند همان شخصی که با آمدن او به حج موافقت نکرده بود، در مکه است! با تعجب از او می‌پرسد تو چطور به حج آمدی؟ ‌در حالی که من، با درخواست شما موافقت نکرده بودم. آن شخص جواب می‌دهد، خود شما نوشته بودید که «موافقت می‌شود». رییس سازمان حج ادعای او را قبول نمی‌کند و بعد از مراجعت به ایران وقتی که مدارک او را بررسی می‌کند، می‌بیند نوشته شده است «موافقت نمی‌شود»، ولی وقتی که امضا کردند، خط امضاء، روی «نون» نمی‌شود قرار گرفته است و «نمی‌شود» را به «می‌شود» تغییر داده است.

توفیق عصمت از خداوند از جمله توفیقاتی است که نصیب انسان‌های برگزیده مثل پیامبران و اولیای الهی، می‌شود خداوند در مورد حضرت یوسف (ع) از زبان او می فرماید: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ. من هرگز خودم را تبرئه نمى‏کنم، که نفس(سرکش) بسیار به بدیها امر مى‏کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (یوسف/۵۳)

و یا در آیه ۲۴ سوره یوسف می‌فرماید: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ آن زن قصد او کرد؛ و او نیز اگر برهان پروردگار را نمى‏دید قصد وى مى‏نمود! این‌چنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!. لام در کلمه لقد، لام توطئه و قسم است،‌یعنی سوگند. اگر برهان خدایش را ندیده بود،‌یوسف گرایش به زلیخا پیدا می‌کرد. دیدن برهان، باعث شده است عصمت حضرت یوسف حفظ شود.

حضرت یوسف وقتی در دام زلیخا افتاد کوشش کرد که از آن دام بگریزد و با کوشش خود، توفیق الهی را نصیب خود کرد. توفیق الهی این بود که قفل‌ها گشوده شد. از یک طرف حضرت یوسف تلاش کرد که از آن دام فرار کند و از طرف دیگر توفیق الهی را نصیب خود کرد.

*طهارت قلب از تهمت

وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیَاهِبِ التُّهَمَهِ خدایا قلبم را از تیرگی‌های تهمت، پاک کن.

تهمت‌هایی که تیرگی می آورد دو نوع است، یکی تهمت به خداوند متعال و دیگری تهمت به مردم است.

تهمت به خداوند متعال را قرآن مکرر نقل فرموده است:

مثلا می‌فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا. و یهود گفتند: «دست خدا(با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت(الهى) دور شوند.(مائده۶۴) یعنی خدای متعال مخلوقات را خلق کرده است و مدیریت، تدبیر و ربوبیت را واگذار کرده است.

یا در جای دیگر قرآن می‌فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ. یهود گفتند: عزیر پسر خداست.(توبه۳۰)

یا می‌فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصارى‏ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه.

یهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان(خاصّ) او هستیم.(مائده۱۸)

در جای دیگرخداوند می‌فرماید: ِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسیحُ ابْنُ اللَّه.ِ و نصارى گفتند: «مسیح پسر خداست(توبه۳۰)

این موارد تهمت به خداوند است که تیرگی، تاریکی و شرک را نصیب انسان می‌کند.

شرک گناهی است که قرآن می‌ فرماید کمتر از شرک بخشیده می شود و شرک بخشیده نمی‌شود.

قسم دوم، تهمت به مردم است. تهمت به مردم خود بر دو نوع است که شامل عمومی وشخصی می‌باشد.

تهمت به مردم از حیث عمومی، آن است که انسان یک قوم، نژاد، ملیت و یا باورمندان به یک دین را متهم کند.

مثلاً قرآن می ‌فرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى‏ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى‏ لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ     (۲۴)

یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتى(نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتى ندارند(و بر باطلند)»؛(بقره۱۱۳)

مثال دیگر این که لطیفه‌ها و جوک‌هایی که در مورد اقوام مختلف در ایران گفته می‌شود،‌از مصادیق بارز این تهمت‌های عمومی به مردم است.

اما نوع دیگر تهمت به مردم تهمت شخصی می‌باشد که شخص خاص، در نظر گرفته شود.

همه این تهمت‌ها (تهمت به خداوند و تهمت به مردم، عمومی و شخصی) باعث به وجودآمدن تیرگی و تاریکی می‌شود و روزه‌دار در این روز، از خداوند می‌خواهد قلب او را از تیرگی تهمت‌ها، پاک کند.

*تهمت مقدس

البته یک نوع تهمت داریم که مقدس است و تاریکی‌آور نیست.

امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: مَنِ اتَّهَمَ نَفْسَهُ فَقَدْ غَالَبَ الشَّیْطَانَ (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۲۳۹)، کسی که خودش را متهم کند و مقصر بداند بر شیطان،‌غلبه پیدا می‌کند.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ق.ظ

*دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان

«اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ‏ وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ یَا مَنْ لاَ یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین».

ای خدا در این روز بهره‌ام را از مستحبات زیاد کن و با آمادگی مسائل در حقم کرم فرما و وسیله‌ام را از بین وسایل به سوی حضرتت فراهم کن، ای خدایی که اصرار اصرارکنندگان او را سرگرم نمی‌کند.

* نوافل چیست؟

نوافل جمع نافله است و در معارف اسلامی ‌نوافل به دو معنا به کار برده می‌شود. در معنای اول به نمازهای مستحبی و در معنای دوم به مطلق مستحبات نوافل می‌گویند.

وقتی در فقه، از نوافل بحث می‌شود غالباً       نمازهای مستحبی اراده شده است.

بزرگان معتقدند که مقام قرب دوگونه است یکی مقام قرب فرائض و دیگری مقام قرب نوافل می‌باشد.

مقام قرب فرائض این است که انسان با انجام دادن واجبات به خداوند متعال نزدیک شود و مقام قرب نوافل یعنی این که انسان با انجام نوافل به خداوند نزدیک شود.

در بین علماء نیز این بحث مطرح می‌باشد که آیا مقام قرب فرائض بالاتر است یا مقام قرب نوافل؟

* مقام قرب فرائض

امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: هیچ عبادتی مانند اداء فرائض نیست. «لَا عِبَادَهَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ». (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۷۶)، روایت قدسی مشهوری نیز وارد شده است که: «أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ تَقُولُ لِشَیْ‏ءٍ کُنْ فَیَکُونُ»؛ تو اوامر مرا اطاعت کن تا تو را به مقامى برسانم که به هر چه گفتى موجود باش، موجود شود». (عده الداعی ونجاح الساعی (ص)۳۱۰). این نوع اطاعت، ظهور در اطاعت واجبات دارد.

*جریان مرحوم آیت‌الله کوهستانی

یکی از علاقه‌مندان مرحوم آیت الله کوهستانی، آقای سید خالق موسوی کِنِتی، چنین نقل کرده است: در سفری که مرحوم آقاجان کوهستانی به منطقه هزار جریب داشتند، در مسیر راه به روستای کِنِت رسیدند. شب را در منزل برادرم که او نیز از ارادتمندان آقاجان بود، به سر بردند. در همان شب معظم له نیاز به حمام پیدا کردند و از بنده پرسیدند: شما در محل حمام دارید؟ عرض کردم، حمام داریم ولی قابل استفاده نیست و آب حمام هم سرد است، چون زمستان و هوا بسیار سرد بود. گفتم، برای شما آب، گرم می کنیم. فرمود: نه ! مرا تا حمام همراهی کن. من ایشان را ملازمت کردم. آقا به من گفتند: شما در همین جا، منتظر باش تا برگردم ! مدتی صبر کردم، دیدم آقاجان دیر کردند. با خود گفتم شاید از سردی آب حمام است که آقا دیر کردند والا نباید این قدر طول می دادند، لذا نگران شده و آهسته داخل حمام رفتم، ولی با کمال تعجب، دیدم آقا، داخل خزینه است و از آب خزینه هم بخار بالا می زند ! دستم را داخل آب کردم، دیدم گرم است. متحیرانه بیرون آمدم؛ وقتی آقا، از حمام بیرون آمدند خطاب به من فرمودند: مگر نگفته بودم منتظر باش، چرا وارد حمام شدی؟ عرض کردم: شما خیلی طول دادید و من نگران شدم و الان هم در شگفتم که چگونه آب حمام گرم شده بود.مرحوم کوهستانی فرمود: « هر چه دیدی. راضی نیستم تا زنده ام برای کسی نقل کنی» ایشان به جایگاهی از عمل صالح و اطاعت الهی رسیده بودند که بر قوانین فیزیکی حاکم بر طبیعت اثر می‌گذاشتند. (برقله پارسایی،(ص)۲۵۷)

*نقش نماز اول وقت

مرحوم علّامه طباطبایی و آیت‌الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می‌کردند که ایشان می‌فرمود: اگرکسی نماز واجبش را، اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند. (داستان هایی ازنماز اول وقت- خلف زاده-ص۶۰).

در حدیث دیگری امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «أَنْفَعُ الْمَالِ مَا قُضِیَ بِهِ الْفَرْضُ»، سودمندترین ثروت، آن چیزی است که واجب به وسیله آن اداء‌ شود. (تصنیف غرر الحکم و دررالکلم ص۳۶۷)

این موارد، از موارد قرب فرائض است که مهم‌تر از مقام قرب نوافل می‌باشد.

* مقام قرب نوافل

اما مقام قرب نوافل این است که انسان با انجام مستحبات (بعد از این که واجبات را انجام داد)، به خدا نزدیک می‌شود که در حدیث قدسی، حضرت حق می‌فرماید: «لَا یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِی حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِه…» بنده من، پیوسته به وسیله نوافل به من نزدیک می‌شود تا جایی که من گوش او می‌شوم، که با آن گوش می‌شنود… (ارشادالقلوب الی‌الصواب ج۱، ص۹۱)

البته مقام قرب نوافل یک شرط سازنده دارد که در صورت انجام‌ندادن آن، فاجعه‌آفرین خواهد بود و آن شرط این است که انجام نوافل به فرائض و واجبات ضرر و آسیب وارد نکند.

حضرت علی (ع) فرمودند: «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَ»؛ وقتی که مستحبات به واجبات ضرر برساند، مستحبات را رها کنید. (بحار ج۶۸، ص۲۱۸). مثلاً در ایام محرم افراد تا سحر سینه‌زنی و عزاداری می‌کنند، اما نماز صبح واجب خود را قضا می‌کنند و یا این که افراد به زیارت‌های مستحبی (مشهد، عتبات عالیات،‌عمره مفرده) می‌روند،‌ اما خمس واجب مال خود را پرداخت نمی‌کنند.

* ولایت فقیه، همین است

در کربلا خدمت حضرت امام خمینی «قدس سره» بودم که فردی به ایشان گفت: مکّه بوده ام و ایّام حجّ و طواف، جمعیّت زیاد بود به طوری که نزدیک بود شانه هایم بشکند، اگر همه مسلمان شوند و جمعیّت طواف کننده زیاد شود، چه باید کرد؟ معظم له فرمود: ما آن زمان طواف مستحب را، حرام خواهیم کرد. گفت: مگر می شود مستحب خدا را حرام کرد؟ امام فرمود: بله، معنای «ولایت فقیه» همین است، زمانی که طواف مستحبی ضرر بزند و مزاحمت برای واجب ایجاد کند، همین کار را باید کرد و وظیفه هم همین خواهد بود. ( خاطرات حجه الاسلام قرائتی-ص۱۳۸-۱۳۹)

مقام قرب نوافل، هنگامی‌ ارزشمند است که اولاً بعد از به جا آوردن واجب، انجام شود و ثانیاً به واجبات ضرر نرساند، متأسفانه الان در جامعه ما بعضی افراد، مستحبات را به خوبی انجام می‌دهند، ولی واجبات را اداء نمی‌کنند.

«وَ أَکْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ»، خدایا مرا در این روز به آماده‌سازی درخواست‌ها، تکریم کن، یعنی دعاها و خواسته‌هایم را مستجاب کن. یکی از جلوه‌های اکرام، این است که درخواست‌های میهمان، فراهم شود.

«وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ»، خدایا در این روز وسیله‌ام را از بین وسائل به سوی خودت نزدیک کن.

راه‌های رسیدن به خداوند تبارک و تعالی فراوان است.

خداوند می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، (سوره مائده، آیه ۳۵)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوا پیشه کنید و برای رسیدن به خدا وسیله بجویید.

وسائل رسیدن به خدا شامل: «ایمان، تقوا، توبه، عبادت، ‌احسان به بندگان خدا، ‌توسل به اهل بیت (ع)، دلِ‌شکسته، دعا و مبارزه با هوای نفس» می‌باشد.

*نتیجه احترام به سادات

آقای بهلول می‌گفت: زمانی در مشهد، به منزل یکی از آشنایان که سیّد بود رفتم، اتفاقاً شب بارانی بود و خانم خانه هم زایمان کرده بود و چند تا بچه هم داشت، شوهرش هم در منزل نبود، متوجه شدم که حالش مساعد نیست به او گفتم: شما بخوابید من از بچه ها نگهداری می کنم. او که خوابید نصف شب دیدم بچه ها خیلی گریه می کنند، فهمیدم که خودشان را کثیف کرده اند، آمدم داخل حیاط که کهنه ها را بیاورم و آنها را پاک کنم و قنداق نمایم؛ امّا متأسفانه باران آمده بود و تمام آنها را خیس کرده بود. به داخل اتاق برگشتم و عبای خود را چهار تکّه کردم و به وسیله آن، بچه‌ها را تمیز کردم و آنها را قنداق نمودم، اذان صبح که به طرف حرم حضرت رضا علیه السلام حرکت کردم در بین راه چند سگ به من حمله کردند، مشغول دفع سگها بودم که سیّدی آمد و سگها را رد کرد و به من گفت: کسی که تا صبح از بچه های ما مراقبت کرده، ما قادر نیستیم چهار تا سگ را از او دفع کنیم! بعد هم غیب شد. (اعجوبه عصر، بهلول قرن چهاردهم- موسوی مطلق- ص۱۰۲)

*فقط یک گام

یکی از بزرگان گفته بود، برای رسین به محبوب،‌ دو گام باید برداشت. یگ گام بر خویش و گام دیگر را بر پیش گذار.

عارفی در جواب او گفت: گوینده خطا گفته است و راه خدا نزدیک‌تر است و آن این که: ما با خدا یک گام بیشتر نداریم و آن گام این است که فقط یک گام بر خویش نهیم.

اگر گام را روی هوا و هوس و نفس اماره خود گذاشتیم، با همین گام، به خداوند رسیده‌ایم. همان کاری که پوریای ولی کرد؛ همه قهرمانان با زمین‌زدن، مشهور اهل زمین شدند، ولی، پوریای ولی، با زمین خوردن، مشهور اهل زمین وآسمان شد.

البته دور یا نزدیک‌بودن بین انسان و خدا، به واسطه رتبه وحالات خود انسان است و الّا نسبت خداوند متعال، به همه مخلوقات «قرب» است. «وَ هُوَ مَعَکُمْ»، خداوند با شما است (حدید-۴) و یا می‌فرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»؛ و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم. (سوره ق، آیه ۱۶).

شرایط نفسانی انسان به گونه‌ای است که انسان، گاهی به خداوند نزدیک و گاهی از حیث رتبه، از خدا دور است.

روزه‌دار در این روز از خدا می‌خواهد که نزدیک‌ترین راه را برای رسیدن  به او جلوی انسان قرار دهد.

«یَا مَنْ لاَ یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین»؛ ای کسی که اصرار اصرارکنندگان در دعا، او را مشغول نمی‌سازد. مشغول‌شدن به چیزی و غافل‌شدن از چیز دیگر، از شأن موجودات محدود، مثل انسان است.

خداوند در «سوره فتح آیه ۱۱» می‌فرماید: «شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا»؛ حفظ اموال و خانواده‌های ما، ما را به خود مشغول داشت.

طبق این آیه شریفه، انسان‌ها به خاطر ضعف و نقص در وجودشان، وقتی به چیزی مشغول می‌شوند از چیزهای دیگر باز می‌مانند، ولی خداوند تعالی منزه از عیب و نقص است و هیچ چیز نمی‌تواند او را مشغول سازد.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ق.ظ

*دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْیُسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یَا رَءُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِین.

اى خدا در این روز فضیلت لیله القدر را نصیب من گردان و تمام‏امور و کارهاى مشکل مرا آسان گردان و عذرهایم را بپذیر و وزر و گناهم را محو و نابود ساز، اى رئوف و مهربان در حق صالحان.

شب قدر در حقیقت، زمانی برای راز و نیاز با خداست و از زمان‌های پرفضیلتی است که اگر کسی آن لحظات را درک کند،‌ اجر و پاداش بسیاری از خدا دریافت خواهد نمود، شب قدر شب مبارکی است که فرشتگان و روح بر زمین نازل می‌شوند.

یکی از ویژگی‌های شب قدر «پنهان» بودن آن است تا بهانه‌ای باشد به این که مردم شب‌های بسیاری را با خدای خود خلوت کنند. بسیاری از علما، در طول یک سال، به شب‌زنده‌د‌اری می‌پرداختند تا فضیلت شب قدر را درک کنند.

در منابع دینی ما علاوه بر شب‌های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، شب‌های فرد دهه سوم ماه مبارک رمضان به عنوان شب‌های قدر معرفی شده‌ است که شب بیست و هفتم و بیست و نهم از جمله آن می‌باشد.

* پاسخ به یک پرسش

در ابتدای بحث، این سؤال پیش می‌آید که چرا درخواست درک فضیلت شب قدر روز بعد انجام می‌گیرد؛ یعنی وقتی این دعا را هنگام روز می‌خوانیم که شب قدر (شب بیست و هفتم) را پشت سر گذاشته‌ایم، پس چرا از خداوند درخواست می‌کنیم که فضیلت شب قدر را روزی ما گرداند! این مساله، مثل این است که، در روز جمعه از خداوند بخواهیم فضیلت شب  جمعه‌ای که گذشت را به ما عنایت کن! در پاسخ باید گفت که در روایات آمده است که روز بعد از شب قدر یا روز هر شب مقدسی، مانند آن شب مقدس، مقدس است؛ یعنی روز بیست و سوم ماه رمضان، مانند شب بیست و سوم ماه رمضان است یا روز بیست و هفتم ماه رمضان، مثل شب بیست و هفتم می‌باشد.

نکته لطیف اینجاست مثلا دیشب که شب قدر بوده است روز قدر ما به شمار می‌رود و شب قدر نیمکره دیگر زمین می‌باشد.

اهمیت سوره قدر

سوره قدر به تنهایی دارای جایگاه بسیار بلندی است و در متون روایی به قرائت آن در تمام زمان‌های به ویژه ماه مبارک رمضان تأکید بسیاری شده است، ولی ویژگی خاص آن این می‌باشد که شیعیان می‌توانند با استدلال به سوره قدر، تمام مذاهب اسلامی را پیرو مذهب شیعه کنند.

وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ یَا مَعْشَرَ الشِّیعَهِ خَاصِمُوا بِسُورَهِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ   تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّهُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهَا لَسَیِّدَهُ دِینِکُمْ وَ إِنَّهَا لَغَایَهُ عِلْمِنَا یَا مَعْشَرَ الشِّیعَهِ خَاصِمُوا بِ «حم  وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ  إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ» فَإِنَّهَا لِوُلَاهِ الْأَمْرِ خَاصَّهً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)

امام محمد تقى علیه السلام فرمود: اى گروه شیعه: با سوره «انا انزلناه» (با اهل سنت) مخاصمه و مباحثه کنید تا پیروز شوید، بخدا که آن سوره پس از پیغمبر، حجت خداى- تبارک و تعالى- است بر مردم و آن سوره سرور دین شماست (بزرگترین دلیل مذهب شماست) و نهایت دانش ماست (زیرا کاشف از شب قدر است و در آن شب مکنونات علمى براى ما هویدا مى‏گردد) اى گروه شیعه با آیات حم  وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ  إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ مخاصمه کنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت ،بعد از پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله است. (کافی ج۱ ص۲۴۹)

بر اساس اسنادی که حتی در کتب اهل تسنن وجود دارد، آمده است که در شب قدر، فرشتگان نازل می‌شوند و قرآن نیز در سوره قدر می‌فرماید: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ؛ فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى(تقدیر) هر کارى نازل مى‏شوند(قدر ۴)«تنزّل» فعل مضارع است و در فعل مضارع استمرار وجود دارد: «تنزل» یعنی هر سال در شب قدر فرشتگان نازل می‌شوند.

سیدبن طاووس فرموده بود: من شب قدر را می‌شناسم و فرشتگان را می‌بینم.

در زمان حیات پیامبر‌(ص) فرشتگان و روح اعظم بر پیامبر‌(ص) نازل می‌شدند به عقیده شیعه، نزول فرشتگان در زمان امیرالمومنین‌(ع) بر آن حضرت و در حیات ائمه‌(ع) دیگر بر آن بزرگواران نازل می‌شدند و اکنون نیز، فرشتگان و روح اعظم بر حضرت حجت‌ابن الحسن‌(عج) که حجت حق هستند، نازل می‌شوند.

حال از اهل تسنن و تمام مذاهب غیر شیعی می‌پرسیم آیه می‌فرماید: اکنون که فرشتگان و روح اعظم نازل می شوند، بر چه کسی نازل می‌شوند؟! آیا فرشتگان بدون هدف بر زمین نازل می‌شوند؟

عقیده شیعیان در این مساله بسیار روشن و شفاف است که می‌گویند بر امام زمان‌(عج) نازل می‌شوند. شما (دیگر مذاهب) که عقیده به امام زمان‌(عج) ندارید یا امام زمان‌(عج) را زنده نمی‌دانید! نزول فرشتگان را برای چه کسی می‌دانید؟!

نزول این فرشتگان مثل فرشتگانِ باران نیست که به زمین می‌آیند و بر می‌گردند،‌ قرآن می‌فرماید برای«کل امر» نزول می‌کنند و باید نزد حجت خدا بیایند.

اگر این سوره به صورت صحیح، در دنیا تبیین شود تمام مذاهب غیر شیعی بدون تعصب را می‌توان شیعه کرد و یا به حقانیت شیعه آگاه ساخت.

فضائل شب قدر

از فضائل شب قدر نزول قرآن است.

خداوند در قرآن می‌فرماید: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهِ الْقَدْرِ. ما آن (قرآن) رادر شب قدر نازل کردیم. (قدر ۱)

«مبارک بودن» از دیگر فضایل شب قدر می‌باشد.

خداوند در سوره دخان می‌فرماید: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ . ماآن(قرآن)را درشب پربرکتی نازل کردیم. (آیه ۳)

از این دو آیه فهمیده می‌شود که لیلهالقدر، همان لیله مبارکه می‌باشد.

فضیلت دیگر شب قدر، «تقدیر و تدبیر» است که بهتر از هزار ماه است به عبارتی بیشتر از ۸۳ سال و ۴ماه می‌باشد که فراتر از یک عمر طبیعی بشر است.

درخواست آیت‌الله کوهستانی چه بود؟

در فراز دیگر این دعا می‌خوانیم: وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَى الْیُسْرِ؛ تمام امور و کارهای مشکل مرا آسان گردان.

حضرت آیت‌الله گلپایگانی به آیت الله کوهستانی فرمود: ما به دعای شما نیاز داریم ما را دعا کنید. آیت‌الله کوهستانی نیز فرمود: من شما را دعا می کنم، اما من هم از شما تقاضایی دارم و آن این است که دعا کنید و از خدا بخواهید هر چه سختی و فشار قرار است متوجه من شود در همین دنیا بر من وارد گردد و از سختی قیامت و فشار آخرت مرا نجات دهد. (برقله پارسایی ص-۳۳۶)

معنای دقیق لیلهالقدر در کلام امام صادق (ع)

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ اللَّیْلَهُ فَاطِمَهُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَ؛ امام صادق علیه السّلام فرمود: معنى کلمه لیله، که در آیه اول سوره مبارکه قدراست، فاطمه و معنى کلمه قدر ،خدا است، پس کسى که فاطمه را آن طور که باید و شاید بشناسد لیله القدر را درک نموده است، فاطمه بدین جهت فاطمه،نامیده شده است که خلق نتوانستند اورا بشناسند. (بحار ج ۴۳ – ص۶۵)

از جمله مباحثی که در مورد «لیلهالقدر» در روایات مطرح‌شده است، این است که شب قدر به حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) تفسیر شده است.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۳ ق.ظ

*دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیِی فِیهِ مَشْکُوراً وَ ذَنْبِی فِیهِ مَغْفُوراً وَ عَمَلِی فِیهِ مَقْبُولاً وَ عَیْبِی فِیهِ مَسْتُوراً یَا أَسْمَعَ السَّامِعِین»

اى خدا در این روز سعی مرا (در راه طاعتت) بپذیر و گناهانم را در این روز ببخش و عمل مرا مقبول و عیبم را مستور گردان اى بهترین شنواى دعاى خلق.

یکی از لغاتی که خداوند برای فعل انسان بکاربرده است «سعی» می‌باشد.

« وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى. براى انسان بهره‏اى جز سعى و کوشش او نیست» (نجم -۳۹)

مهمترین تفاوت بین «سعی» و «عمل» این است که سعی، هدفمند می‌باشد و با رنج و زحمت همراه است.

* مفهوم شکر

شکر کلمه‌ای است که در منابع دینی و روایات اسلامی بسیار به کار برده شده است و به معنای سپاگذاری در برابر نعمت و خیری است که از دیگری به انسان برسد. شکر تنها به معنای سپاسگذاری لفظی نیست، بلکه باید شکر را در مقام عمل به جا آوریم به این معنا که از نعمت‌های الهی در مسیری استفاده کنیم که رضایت خدا در آن باشد.

خداوند هم شاکر و هم شکور می‌باشد، شاکر اسم فاعل و شکور صفت مشبهه است.

خداوند در قرآن می‌فرماید: « فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ» خداوند(در برابر عمل او) شکرگزار، و(از افعال وى) آگاه است.

* شکرگزاری در برابر نعمت

عَنِ الرِّضَا ع قَالَ مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل.

حضرت رضا (ع)می فرماید: کسى که از احسان مردم تشکر نکند، شکر خدا را بجا نیاورده است. (بحار الأنوار ج‏۶۸، ص: ۴۴)

از این حدیث شریف معلوم می‌شود که، شکر در برابر نعمت، تحقق می‌یابد؛ در حالی که هیچ کس به خداوند نعمت نمی‌دهد. چون که خداوند «منعم علی‌الاطلاق» است پس شاکر بودن خداوند به چه معناست؟

* مفهوم شاکربودن خدا

شاکر بودن خداوند به این معناست که خداوند، حق اعمال مردم را بجا می‌آورد؛ یعنی هرکس عمل خیری انجام داد، عمل خیر از دست او نمی‌رود و خداوند از انجام دهنده عمل خیر قدردانی می‌کند.

خدا شاکر است؛ یعنی قدردان اعمال انسان‌هاست.

بنابراین شکر بندگان، شکر در برابر نعمت است و شکر ذات اقدس حق، شکر در برابر اعمال بندگان می‌باشد.

در آیه ۲۳ سوره شورا، کلمه «شکور» دلالت بر ثبات و تاکید می‌کند: که می‌فرماید « وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» و هر کس کار نیکى انجام دهد، بر نیکى‏اش مى‏افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است؛ یعنی قطعا خداوند، پیوسته بخشنده و پیوسته شکرگزار است.

این‌طور نیست که انسان عمل خیری انجام دهد و خداوند قدردانی نکند.

در آیه‌ دیگر می‌فرماید: « إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً» این پاداش شماست، و سعى و تلاش شما مورد قدردانى است.(انسان ۲۲)

شکر بندگان هم لفظی و هم عملی است، شکر عملی آن است که نعمت‌های خداوند در مسیری که خالق خواسته است به کار برده شود.

پس معنای« اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیِی فِیهِ مَشْکُورا » این است که خدایا تلاش مرا در این روز، قدردانی کن. به عبارتی دیگر عمل انسان، باید دارای ارزش صحیح و با اصالت باشد، تا مورد قدردانی خداوند قرار گیرد و مصداق آن آیه از قرآن نباشد که می فرماید: « وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً» و ما به سراغ اعمالى که انجام داده‏اند مى‏رویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار مى‏دهیم.

در برخی روایت‌ها حضرات معصومین فرموده‌اند: که بعضی از روزه‌داران جز عطش و گرسنگی بهره‌ای از روزه نمی‌برند.

آیت‌الله بهجت‌(ره) گفتند: «ما در این دنیا آمدیم که قیمت پیدا کنیم و برویم نه به هر قیمتی زندگی کنیم».

* فراز دیگر دعا

«و ذنبی فیه مغفورا» خدایا گناهان مرا در این روز ببخش. (راه‌های بخشش گناه در مباحث گذشته بیان شد)

«و عملی فیه مقبولا» عمل مرا در این روز مورد قبول قرار بده.

در معارف اسلامی، صحّت عمل و قبول عمل با هم فرق دارد.

* تفاوت صحت و قبولی عمل

صحّت آن است که شرایط فقهی را داشته باشد، ولی قبولی عمل فراتر از صحّت فقهی می‌باشد.

خداوند می‌فرماید: « َ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» خدا، تنها از پرهیزگاران مى‏پذیرد.(مائده ۲۷) شرط قبول اعمال، این است که انسان تقوا داشته باشد اگر کسی روزه بگیرد و مفطرات روزه را ترک کند ولی محرمات را رها نکند، روزه‌اش صحیح است، ولی مورد قبول نیست در روایت نقل شده است که اگر خداوند دو رکعت نماز کسی را قبول کند او را به جهنم نمی‌برد.

از بعضی از آیات و روایات معلوم می‌شود که شرایط قبول،  فراتر از شرایط صحّت می‌باشد.

* درخواست پوشش عیوب از خدا

«و عیبی فیه مستورا» خدایا عیب مرا پوشیده  نگه دارد. خدایا پیش خلق مرا رسوا مکن.

یکی از اسامی روز قیامت «یوم تبلی‌السرائر» است که در آن روز، حقایق و باطن انسان آشکار می‌شود و گناهان او بر همگان معلوم می‌گردد. در این فراز از دعا از خدا می‌خواهیم که عیوب ما را بپوشاند و آبروی ما را حفظ کند.

اگر ما می‌خواهیم که خدا آبروی ما را حفظ نماید باید تلاش کنیم تا آبروی دیگران را نیز حفظ کنیم.

  • اگر بطلبند یک طلبه