به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
امیدوار هستم که مردم ما به این موضوع توجه کنند که مراجعه به متخصص روان و مشاور در امر مسائل روانی به خصوص برای محیط خانواده یک ضرورت است.


دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السلام)

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۶ ب.ظ

فاطمه همراز:

سلام و خدا قوت خدمت شما
میخواستم بدونم علت ازدواج نکردن حضرت عیسی چی بوده؟
با تشکر

پاسخ همراز:

با سلام و تشکر بابت پرسش خوب شما

به این سوال دو نوع پاسخ عرض میکنم.

ابتدا، پاسخ نقضی یا کوتاه:

ازدواج کردن امر بسیار عظیم و پسندیده ای در ادیان الهی شناخته شده و ثواب ها و اجرهای بی نظیری برای آن در روایات و آیات ذکر شده است، اما  با تمام این اوصاف بسیار مستحب است واجب نیست یعنی با انجام ندادن آن کسی لایق عذاب و خشم خدا نمی شود. مگر در جایی که ترک آن باعث به حرام افتادن انسان شود که آن هم به دلیل مقدمه بودن برای آن فعل حرام است نه اصل ازدواج نکردن. پس اگر کسی در عمرش هیچ ازدواج نکند مرتکب حرامی نشده بلکه در نهایت می توان گفت از مجموعه بسیار عظیمی از ثواب ها و استعدادهای نفسانی بی بهره شده که در حقیقت کار حرامی نیست. ولی این که یک پیامبر این همه ثواب را ترک کند شاید کمی جای سوال داشته باشد که در قسمت دوم پاسخ به آن اشاره می کنم ‌‌‌إن شاء الله.

دوم، پاسخ حلّی یا تفصیلی:

ازدواج نکردن حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) به عنوان یک پیامبر به معنی مخالفت ایشان یا کم فایده و غیر ضروری بودن آن نیست بلکه با مطالعه زندگی این پیامبر خدا متوجه این مطلب می شویم که شرایط دوران زندگی آن حضرت و وظایف و ماموریت های محوله به او تفاوت های خاصی داشته که باعث شده تا ازدواج نکنند که در چند نکته عرض می کنم:

دلیل اول: در جامعه آن زمان دنیا طلبی خاصی حاکم بود.

در روایتی است که امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: از حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) سؤال شد که شما چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت: ازدواج به چه کار من آید؟ گفتند: دارای فرزندانی خواهی شد، گفت فرزند به چه درد می‌خورد، اگر زنده بماند باعث گرفتاری می‌شود، و اگر بمیرد باعث حزن و اندوه است!

و در جای دیگری آمده حضرت مسیح (علی نبینا و آله و علیه السلام) به یاران خود فرمود: خوراک من گیاهان زمین، و آب خوراکی من از رودخانه‌ها و چشمهها است که با دست های خود آب را می نوشم، روشنائی من نور ماه است، فرش من خاک و بالش من سنگ ها. لباس من از موهای حیوانات است، فرزندی ندارم تا بمیرد، زنی ندارم تا محزون شود، خانه‌ای ندارم تا خراب شود، مالی ندارم تا تلف شود، پس بنابر این من بی نیازترین فرزندان آدم هستم.

از این دو روایت بر نمی آید که حضرت با ازدواج مخالف باشند و قصد تضعیف آن را داشته باشند بلکه ازدواج سنت و سیره تمامی پیامبران الهی بوده، تا آن جا که  در این باره می فرماید: «وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیةً ...». بلکه حضرت این سخنان را در پاسخ به دنیا پرستان و شهوت مداران آن زمان که نمی توانستند دست از لذایذ دنیا بردارند و زندگی ساده ای را پیشه کنند. ایشان با این پاسخ آن ها را متوجه این مطلب می کند که خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که قادر است بدون تجمل و لذت طلبی یک زندگی عادی داشته باشد و اذیت هم نشود. نظیر این مطلب نیز در روایات ما نیز فراوان است که حضرت در شرایط خاص زمانی یا مکانی مطلبی را بیان می فرمایند که در شرایط عادی حاکم نیست ولی مختص آن زمان است. پس یک دلیل توجه دادن دنیا طلبان آن عصر بود.

دلیل دوم: ماموریت های خاص آن حضرت

برخی علت نام گذاری ایشان را به مسیح که یک کلمه عربی است سیّاح بودن یا زیاد اهل سیاحت کردن گفته اند یعنی به دلیل ماموریت ویژه ایشان برای سفرهای تبلیغی به شهرها و روستاهای مختلف می رفتند و سفرهای زیادی داشته اند. اگر کار به ریشه یابی معنی مسیح هم نداشته باشیم در تاریخ به این نکته کاملا اشاره شده که حضرت برای انجام اوامر الهی و تبلیغ دین به مسافرت های طولانی مدت مشغول بوده اند و عمده دلیلی هم که در این خصوص مطرح می کنند همین مطلب است که با این شرایط امکان ازدواج برای حضرت فراهم نبوده که انجام نداده اند و الا بر اهل علم پوشیده نیست که اصل ازدواج زمینه را برای معراج روح و ایمان کامل به شکل بی نظیری فراهم می کند. کما این که استاد شهید حضرت آیت الله مطهری (ره) می فرمایند اگر عارف ترین عرفا و بزرگترین بزرگان به بالاترین مقامات هم برسند ولی ازدواج نکنند تا آخر عمرشان یک خامی و بچگی، خواهند داشت. که نشان از تاثیر بسزای این امر مقدس در تکمیل دین و ایمان و زمینه سازی عرفان حقیقی دارد. در روایتی حضرت علیه السلام می فرماید: «شرارکم عزابکم.» یعنی شرورترین و بدترین های شما مجرد ها هستند. نه همه بلکه مخاطب آن دسته ای هستند که شرایط برایشان فراهم است و برایشان لازم، ولی باز هم تارک ازدواجند. خلاصه این که اگر حضرت به این کار اقدام می نمود با توجه به ماموریت خاصشان، بهانه ای می شد برای بی توجهی به همسر و فرزند و کم جلوه دادن اهمیت و جایگاه تشکیل خانواده و زندگی مشترک. پس بی شک ضرورت و اهمیت ماموریت ایشان بیشتر از ازدواج و اختیار کردن خانه و زن و فرزند بوده که اینچنین و الا هر آینه خداوند متعال او را از این کار باز می داشت.

نکته آخری هم که بعضا مشاهده کردم عده ای گفته اند که شاید این حکم، حکم خاص خدا برای این پیامبر باشد که در این صورت دیگر قابل الگو برداری برای سایرین نیست نظیر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که نماز شب بر ایشان واجب بود نه مستحب که این دستور مختص ایشان بود و یا عبادت های طاقت فرسای امیر مومنان علی بن ابی طالب (علیهماالسلام) که خود ایشان در آن زمان به اصحابشان فرمودند: «شما نمی توانید چنین عبادت کنید و به آن هم مامور نیستید.». این نکته من باب اطلاع عرض شد که خالی از احتمال نبود و الا امید است که موارد قبلی قادر به سیراب کردن عطش قلب حقیقت جوی مومنین بوده باشد إن شاء الله. موفق باشید. با تشکر بسیار از حضور شما.

فاطمه همراز:

با سلام و تشکر فراوان بابت پاسخ های کاملتون...
خیلی مفید بود.ممنونم.

  • اگر بطلبند یک طلبه