به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
امیدوار هستم که مردم ما به این موضوع توجه کنند که مراجعه به متخصص روان و مشاور در امر مسائل روانی به خصوص برای محیط خانواده یک ضرورت است.


دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق و عقل» ثبت شده است

عاشق شویم یا عاقل؟

اگر بطلبند یک طلبه | سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۳ ب.ظ
زائر امام رضا(علیه السلام):
سلام  خسته نباشید...واقعا وبلاگ خوبی دارید ی سوال داشتم...
از کجا بفهمیم که دل درست میگه یا عقل؟ آیا همیشه عقل درست میگه؟؟
ممنون

پاسخ: 
سلام و عرض تشکر به شما همراز رضوی
اگر خوب هست به خاطر صفای و صمیمیت شما همرازهای خداجوست. ابزار سنجش درستی و نادرستی، خود عقل هست پس عقل هم بر خودش و هم بر دل نظارت داره ولی دل اصلا قوه تشخیص صحیح از اشتباه و توانایی راهنمای مقصد بودن رو نداره چون محتوای دل احساسات و عواطفند و محتوای عقل ملاکات و معیارهای شناخت خوب از بد. در قرآن کریم در جاهای مختلفی مشکلات و سوالات یا نشانه هایی پیدا و پنهان از سعادت و راه حق و نجات از گمراهی هست که در نهایت جز اهل عقل آن را نمیفهمند یعنی عقل تنها راه هدایت است وبس مثلا میفرماید: *ان فی ذلک لعبرة لاولی الالباب* و در جاهایی دیگر برای عاقل شدن بشر اموری را قرار داده تا انسان را بر سر عقل بیاورد. مثلا می فرماید: *...لعلهم یعقلون* و *لعلهم یتفکرون* و .... نکته آخر این که خداوند متعال برای هدایت انسان علاوه بر رسول ظاهری یعنی انبیاء الهی که برای هدایت انسان ها فرستاده باید در خود انسان هم قدرتی برای تشخیص قرار داده باشد تا بعد از یادگیری تعالیم الهی بتواند با تشخیص مورد و زمان مناسب به آن تعالیم الهی عمل کند یعنی یک رسول دیگر هم لازم است ولی غیر ظاهری بلکه مثل یک قطب نما از درون انسان را به سمت صحیح هدایت نماید چون مسلما انبیاء تا ابد وجود ندارند. خلاصه این که مسلما عقل همیشه درست میگه لکن به شرطی که عقل سلیم و سالمی باشد. ولی دل نمی تواند به هیچ وجه قطب نمای خوبی باشد چون مریض میشود، سست میشود، سخت میشود، متزلزل میشود، فرو میریزد و.... یعنی ثباتش دائمی ندارد و قابل اعتماد نیست چون در عین این که ظرف عشق هست ظرف نفرت هم هست و میدونیم این دو در تصمیم گیری های غلط انسان نقش روشنی دارند. و نشونه عقل سلیم هم این هست که همیشه امر به اطاعت خدا میکند و از اطاعت از غیر الله نهی شدید میکند. به همین مناسبت یک شعر بسیار زیبا هم در این پاسخ قرار میدیم:

عقل و جهل

عقل با شد راه بند هر خطا    

 جهل باشد منشأ جور و جفا

 عقل را با کثرت گفتار نیست  

لب فرو بستن نشان عاقلی است

 عقل را با دامن عفت شناس    

بوالهوس باشد ز‌بون در چشم ناس

  گر لجاجت دیدی اندر کس بدان   

 جا گرفته در گروه ابلهان

  مستبدان را تهی از عقل دان  

 جهل با شد همره این غافلان

 عاقلان با حلم ره دارند و بس   

جاهلان در جامعه چون خرمگس

 هر که شد بر اشتر نفسش سوار  

بهر او عقلی نباشد استوار

 عاقلان را در غضب بینی قرار 

جاهلان چون مار زخمی بی قرار

 عاقلان با دشمنان نیکی کنند 

ابلهان بر جان خود هم دشمنند

عاقلان با خود پسندی دشمنند 

 جاهلان با چاپلوسان همدمند

 عاقل آن باشد که گوید فکر من 

صحتش روشن نباشد نزد من

جهل جاهل سینه ها را می درد   

 عقل عاقل کینه ها را می خرد

عاقلان بر قلب مردم حاکمند  

 جاهلان بر خون مردم طالبند

 هر که جای دیگران خود را نهد، 

هر چه بر خود می پسندد آن دهد،

عاقلش دان بی شک و شبهه یقین  

مثل او را گر بدیدی خوش ببین

نصرت الله جمالی رمضان 1423-1381/8/20

 

  • اگر بطلبند یک طلبه

عشق و بندگی

اگر بطلبند یک طلبه | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۶ ب.ظ

آسمانه ها از اصفهان:

عشق بندگی می خواهد

باید بنده باشی تا ببینی چه کسی عاشق تر است..

او یا ما؟؟؟

کربلا نصیبتان که جلوه ایست از عشق..

عشق و دیگر هیچ

ی

ا

ع ل ی

همراز آسمانه ای سلام

یکم از عقب تر نگاه کنید میبینید اون عشقی که مد نظر شماست همون بندگیه.در واقع بندگی عین عاشقیه. یعنی اصلا عاشق به کسی میگن که در بند بندگی معشوقی باشه.با این نگاه عشق عین معشوق میشه یعنی عشق خداست معشوق هم خداست و بندگی هم میشه عشق پرستی.با این تفاوت که این بندگی جز با عشق حاصل نمیشه یعنی عاشقی خودش عشق میخواد. عشق پرستی هم عشق میخواد. یعنی عشق در سه جلوه اساسی بروز داره عاشقی و عشق پرستی و معشوق و راه وصال جز با عشق ممکن نیست و جالب اینجاست که با وصال عاشق به معشوق عاشق با معشوق یکی میشه یعنی فنا پیدا میکنه و چون لازمه پرستش وجود بنده است و لازمه عشق پرستی وجود عاشق وقتی عاشق فنا شد عاشقی و عشق پرستی و حتی معنای معشوق هم فانی میشن چون اگر عابد نباشد معبود بی معنی میشود==> هیچ چیز جز عشق باقی نمی ماند آنچه از ازل بوده و تا ابد هم خواهد بود و  این عین این معنا نیست که:  * کل شیء هالک الا وجهه *

  • اگر بطلبند یک طلبه