به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
امیدوار هستم که مردم ما به این موضوع توجه کنند که مراجعه به متخصص روان و مشاور در امر مسائل روانی به خصوص برای محیط خانواده یک ضرورت است.


دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعای روز ششم ماه مبارک رمضان» ثبت شده است

درس‌هایی از دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ق.ظ

*دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ أَعِنِّی فِیهِ عَلَى صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ‏ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکْرَکَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِکَ یَا هَادِیَ الْمُضِلِّینَ‏.

خدایا در این روز، بر روزه‌ها و قیام‌ شبانه، مرا کمک کن و مرا از بیهودگی و گناهان بر کنارم دار و یاد خودت را پیوسته، روزی من کن، به توفیق خودت ای هدایت کننده گمراهان.

«وارزقنی فیه ذکرک بدوامه»، «خدایا یاد خودت را پیوسته،‌ روزی من کن»، همه انسان‌ها، گاه گاه، به یاد خدا می‌افتند ولی باباطاهر چه خوب گفته است که « خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی».

* انواع ذکر

در معارف اسلامی، ذکر دو نوع است: «ذکر زبانی و   ذکر قلبی.».

ذکر زبانی یعنی این که فرد به صورت آشکار، اذکار الهی را بر زبان جاری کند.

حضرت علی‌(ع) می‌فرماید: « مَن أحَبَّ شیئاً لَهِجَ بِذِکرِهِ ». یعنی کسی که چیزی را دوست داشته باشد نامش را پیوسته، ذکر می‌کند. (تضیف غررالحکم و دررالکلم ص۶۵) در دعای کمیل نیز می‌خوانیم: «والجْعَل لِسانِی بِذکرکَ لَهِجا» خدایا زبان مرا به ذکر خودت گویا کن، یعنی پیوسته و همواره مشغول ذکر تو باشم از این جمله امیرالمومنین‌(ع) متوجه می‌شویم، ذکر زبانی دارای اهمیت می‌باشد که حضرت آن را از خداوند درخواست می‌کند.

* ذکر قلبی

مهمتر از ذکر زبانی، ذکر قلبی است «ذکر قلبی»، یعنی انسان در قلب به یاد خدا باشد، حال در چه جایی باید به یاد خدا باشیم؟ اول در هنگام گناه، دوم در هنگام تنهایی و بحران، به شهید قرنی در زمان تبعید گفتند؛ شما از تنهایی ناراحت نیستید؟ جواب داد: خدا با من است و تنها نیستم.

در جنگ احد، که مسلمانان شکست خوردند، ابوسفیان و یارانش فریاد می‌زدند و می‌گفتند: اِنَّ لنَّا عُزی و لا عُزی لَکُم. مسلمانان با دستور پیامبر‌(ص) جواب دادند: «اللهُ مَوْلانا وَلا مَوْلی لَکُمْ». ما تنها نیستیم و سرپرست داریم و خداوند سرپرست ما می‌باشد.

سومین مورد ذکر قلبی، هنگام غرور و قدرت است، متوجه شدن به خدا در لحظاتی که انسان به قدرت و جایگاهی رسیده و یا دارای تمکن مالی و قدرت جسمی و … است، حضرت سلیمان در اوج قدرت، به یاد خدا بودند و با این که جن و انس از او اطاعت می‌کردند، لحظه‌ای از یاد خدا و قدرت بی انتهای او غافل نبودند. اگر کسی این طور شد وقتی به قدرت برسد. یاد خدا مانع لغزش او خواهد بود.

* آثار ذکر خدا

ذکر خدا آثار زیادی دارد که به ۱۰ مورد آن اشاره می‌شود

«آرامش»: اولین اثر ذکر خدا است «اَلا بِذِکرالله تَطمَئِنُ القُلوب» سوره رعد آیه ۲۸. آگاه باشید تنها با یاد خدا، دل‌ها آرامش می‌یابد.

«محمد حسین پیرو اصفیا» از اولیا الهی و از دوستان پدر آیت‌الله‌العظمی بهجت و دارای مقامات در فومن گیلان بودند و کتابی با نام «ای بشر بدان که چیستی؟» نگاشته بود و برای کتاب خود قیمتی، گذاشته بود که هیچ کس، این قیمت را در جهان قرار نداده بود.

نوشته بود قیمت کتاب یک «لااله‌الا‌الله»؛ می‌باشد یعنی هر کسی یک «لااله‌الاالله» می‌گفت؛ کتاب را به او می‌داد. آیت‌الله بهجت نقل می‌کند، نزدش رفتم و سوال کردم چطور هستید؟ جواب داد: «خدا داریم چه غم داریم!» این آرامش است که دینداران به آن نایل آمده‌اند.

آیت‌الله کوهستانی‌(ره) را برای مداوا به تهران آورند، آزمایش‌های زیادی ا نجام دادند، چیز عجیبی مشاهده کردند آزمایش‌ها نشان می‌داد که همه اعضای ایشان پیر است، ولی قلب او جوان می‌باشد و این در اثر ذکر و یاد خدا است، حتی اثر خود را در وجود ظاهری و قلب او نیز می‌گذارد.

* لذت

دومین اثر ذکر خدا، «لذت» است، امیرالمومنین‌(ع) می‌فرمایند: « الذِّکرُ لَذَّهُ المُحِبّینَ » (تضنیف غررالحکم و دررالکلم ص۱۸۹)، فردی که خدا را با زبان و قلب خود ذکر می‌کند، به مرور زمان حلاوت و شیرینی آن را در کام خود احساس می‌کند.

* ذاکر تشنه نمی‌میرد

سومین اثر ذکر، این است که، ذاکر خداوند، به طور طبیعی تشنه نمی‌میرند، در حالی که همه انسان‌ها به غیر از، ذاکرین، تشنه جان می‌دهند.

« قَالَ النَّبِیُّ ص کُلُّ أَحَدٍ یَمُوتُ عَطْشَانَ إِلَّا ذَاکِرَ اللَّهِ، مستدرک‏الوسائل ج : ۲ ص : ۱۵۶»، هر کسی، تشنه می‌میرد مگر کسانی که ذاکر خدا هستند.

* دیگران به یاد او هستند

چهارمین اثر، ذکر خدا، این است که اگر کسی ذاکر خدا شد، خداوند ذکر او را در بین مردم قرار می‌دهد.

مَنِ اشْتَغَلَ بِذِکْرِ اللَّهِ طَیَّبَ اللَّهُ ذِکْرَهُ،‌ (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۱۸۸)، یکی از بهترین حالت‌های انسان این است که دیگران از او به خوبی یاد کنند، از مهمترین آثار ذکر خدا این است که خداوند کاری می کند که دیگران به خوبی این فرد را یاد کنند، دیگران نام او را به پاکی می‌برند.

* دچار بلا نمی‌شود

پنجمین مورد اثر ذکر، این است که، ذاکر خدا، گرفتار بعضی از بلاها مثل صاعقه نمی‌شود

بعضی از بلاها، عجیب و شگفت‌آور است و خداوند آن بلا را نصیب ذاکرین نمی‌کند مثل صاعقه.

در روایت نقل شده است: امام صادق‌(ع) می‌فرماید: «الصَّاعِقَهُ تُصِیبُ الْمُؤْمِنَ وَ الْکَافِرَ وَ لَا تُصِیبُ ذَاکِراً»، (بحار ج۵۶ ص۳۷۶)، صاعقه نصیب مومن و کافر می‌شود، اما به ذاکر خدا اصابت نمی‌کند.

* نگاه خداوند به ذکر

نگاه متقابل خداوند به ذاکر، ششمین اثر ذکر خدا می‌باشد، خداوند می‌فرماید: « فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ» (بقره ۱۵۲)

پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم. در دعای جوشن کبیر نیز آمده است: «یا خیر ذاکر و مذکور» خداوند هم ذاکر است (یاد کننده) و هم مذکور است، وقتی ما خدا را یاد می‌کنیم، ما ذاکریم و خداوند مذکور.

وقتی خداوند ما را یاد کرد، خداوند ذاکر و ما مذکور می‌شویم، وقتی خدا ما را یاد کرد، در حقیقت بالاترین جایگاه انسانیت نصیب ما می‌شود.

* زنده دل کیست

زنده دل شدن، هفتمین اثر ذکر است در تحقیقی که در ادبیات عرفانی فارسی صورت گرفته حدود سیصد پسوند یا پیشوند برای «دل» یافته‌اند.

(بزدل،‌کوردل، زنده‌دل، سنگ‌دل، نرم‌دل، دل‌مرده، و غیره…)، یکی از پسوند‌های دل، «دل‌زنده»، می‌باشد: حضرت امیرالمومنین‌(ع) می‌فرماید: «فِی‌الذِکر حَیاهالقلوب» (تصنیف غررالحکم و دررالحکم ص۱۸۹)

در ذکر گفتن، قلب‌ها زنده می‌شوند، همانگونه که آب، باعث حیات و زنده بودن طبیعت است، ذکر نیز سبب حیات روحی و معنوی انسان می‌شود، کسانی که از ذکر خدا غافل می‌شوند، وجود معنوی و قلبی آنها همچون کویر تشته و سوزان است.

* درمان دردها

درمان دردها، هشتمین اثر ذکر را تشکیل داده است.

قرآن می‌فرماید: « فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ » (بقره آیه ۱۰) همان‌طوری که جسم مریض می‌شود، قلب نیز مریض می‌شود. گناه باعث می‌شود که دل ما مریض شود و زنگار آن را بگیرد، در این حالت به خدا، جامعه خانواده و … بی‌توجه می‌شویم. دوای بیماری دل‌ها، ذکر خدا است حضرت می‌فرماید: «ذکر الله شفاءُالقلوب» ذکر خدا، قلب‌ها را شفا می‌دهد، ذکر و یاد خدا سبب می‌شود که دل‌ها صیقل پیدا کنند و شفاف شوند. ذکر خدا همچون آبی زلال، ناپاکی‌ها را از قلب و روح می‌زداید و به انسان برای درک درست هستی کمک می‌کند.

* دوری از شیطان

نهمین اثر ذکر، دور کردن شیطان از انسان ذاکر است، قرآن می‌فرماید: « إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»(سوره اعراف آیه ۲۰۱)، پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد خدا می‌افتند و در پرتو حق، ناگهان بینا می‌شوند.

این وسوسه‌ها شامل وسوسه‌های شیاطین جن و انس می‌شود، کسی که به یاد خدا باشد، به حرف هر کسی گوش نمی‌کند، در هنگام عصبانیت، تصمیم نمی‌گیرد و…، شیاطین به شیوه‌های مختلف تلاش می کنند تا انسان را از مسیر مستقیم الهی منحرف کنند، ولی ذکر و یاد خدا وسیله‌ای است برای ماندن انسان در مسیر مستقیم.

* محبوب خداوند

دهمین مورد اثر ذکر خدا، این است که محبوب خداوند قرار می‌گیرد، امام صادق‌(ع) می‌فرماید: مَن اَکثَرَ ذِکراللهِ اَحبه. (بحار ج۶۶ ص۳۴۹) یعنی کسی که ذکر زیاد خدا را بگوید، متقابلا خدا هم او را دوست خواهد داشت.

* فراز دیگر دعا، دوام ذکر

« وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ » در این فراز، ما از خداوند، دوام ذکر را نیز  طلب می‌کنیم امیرالمومنین‌(ع) می‌فرماید: «المومن دائم‌الذکر» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۹۰) مومن دائم‌الذکر است.

بعضی از انسان‌ها وقتی گنبدی را می‌بینند، به یاد خدا می‌افتند، ولی فرد مومن دائماً به یاد خداست، هر کاری که می‌خواهد انجام دهد اول فکر می‌کند که آیا این عمل مورد رضایت خداست، یا نه؟ همین امر باعث می‌شود که در زندگی خود کمتر دچار اشتباه و لغزش شود.

امام سجاد‌(ع) می‌فرماید: اسئلک اَنْ تُصلی علی محمدٍ و آل محمد و اَنْ تَجْعَلنی مِمَن یُدیم ذِکرکَ، (صحیفه علویه ص۱۸۹)

خدایا مرا از کسانی قرار بده که پیوسته به یاد تو هستند.

کسی که به یاد خدا باشد، سعی می کند از افراد ناتوان و فقیر دستگیری کند.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ق.ظ

*دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

اللهمّ لا تَخْذِلْنی فیهِ لِتَعَرّضِ مَعْصِتِکَ ولا تَضْرِبْنی بِسیاطِ نَقْمَتِکَ وزَحْزحْنی فیهِ من موجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنّکَ وأیادیکَ یا مُنْتهى رَغْبـهَ الرّاغبینَ.

خدایا وا مگذار مرا در این روز در پى نافرمانیت، و مزن مرا با تازیانه کیفر و برکنارم بدار از موجبات خشمت بحق احسان ونعمتهاى بى شمار تو، اى حد نهایى علاقه واشتیاق مشتاقان.

* خذلان یعنی چه؟

«خذلان» به معنای وانهادن می‌باشد، همانگونه که در دعای « اللهمّ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ »

گاهی خدا ما را در برابر گناه به خودمان وا می‌گذارد، ولی بندگان دارای شایستگی و لیاقت را در هنگام گناه تنها نمی‌گذارد حال یا با تنبیه و آگاه نمودن درونی و یا با آگاهی رساندن بیرونی، آنها را متوجه گناه و پستی آن می‌کند، تنبیه بیرونی مثل داستان حضرت یوسف‌(ع) می‌باشد «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ»( یوسف : ۲۴ ).

زلیخا به سوی یوسف رفت و یوسف نیز متوجه زلیخا شد و به سوی او رفت، ولی خدا در این حالت، برهان خود را به یوسف نشان داد و دست حضرت یوسف را با تنبیه بیرونی گرفت و از منجلاب گناه بیرون کشید، و داستان از این قرار بود وقتی زلیخا گفت: بروم روی بت خود را بپوشانم، این مساله، حضرت یوسف را متوجه کرد و گفت: تو چشمان بت نابینا را که درک و شعوری ندارد را می‌پوشانی! ولی من خدای سمیع و بصیر را چگونه بپوشانم؟ این مساله، حضرت یوسف را متنبه کرد و حضرت یوسف از آن مکان فرار کرد.

خداوند آن عده از افرادی را که خدا را دوست دارند و او را ناظر بر اعمال خود می‌دانند، نمی‌گذارد در موقع مواجهه با گناه، تنها بمانند.

* نمونه تنبیه درونی

بعضی اوقات، تنبیه، درونی است و خداوند بندگانی را که دوست می‌دارد، آنها را از درون متنبه می‌کند در مقابل گناه، آنها را تنها نمی‌گذارد.

مثل فضیل‌بن عیاض که؛ خواست با دختری عمل نامشروع انجام دهد، موقع ورود به خانه آن شخص، در بالای دیوار این آیه از قرآن را شنید که همسایه او تلاوت می‌کرد «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آَمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ» (الحدید:۱۶) آیا وقت آن نرسیده است که دل‌های مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه حق نازل کرده است خاشع گردد؟! (سوره حدید آیه ۱۶)

فضیل گفت: چرا وقت آن رسیده است، برگشت و توبه کرد و نام او جزو عارفان قرار گرفت.

خدایا مرا در این روز در مقابل گناه تنها نگذار و با تنبه درونی و بیرونی مرا از گناه دور بدار.

* فراز دیگری از دعا

«ولا تضربنی بسیاط نقمتک» مرا با تازیانه‌های نقمت خود، تنبیه نکن.

لفظ تازیانه در این جمله، استعاره از ناخشنودی‌ها و غضب‌های الهی است، مثل اینکه گفته شود: چوب خدا صدا ندارد، و اگر خدا کسی را با چوب خود بزند دیگر رهایی برای آن نیست.

چوب‌های تنبیه خدا، چند چیز است: اولین مورد چوب و کیفر خدا، «محرومیت» است. محرومیت نیز خودش انواعی دارد که شامل: محرومیت از موقعیت مثل حضرت آدم و حوا، که از جایگاه و موقعیتی که داشتند محروم شده‌اند، محرومیت از رزق، محرومیت از علم، محرومیت از عبادت، محرومیت از لذت عبادت و … می‌باشد.

* ابتلا به بیماری

دومین مورد از چوب و کیفر الهی ابتلا به بیماری است، نمی‌توان گفت: که همه بیماران، به کیفر الهی مبتلا شده‌اند، ولی بعضی از تازیانه‌های الهی، به صورت بیماری، می‌باشد.

شخصی به امام صادق‌(ع) عرض کرد: کسی از من درباره حج سوالی کرد، گفتم به حج نرود و به جای رفتن به حج، فلان کار را انجام بدهد، حضرت فرمود: چرا چنین جوابی دادی؟ به جهت آن فتوای بدون دلیل که دادی خدا یکسال تمام تو را مریض خواهد کرد، آن صحابی امام گفت: بیمار شدم و یک سال تمام درد کشیدم.

* چوب سوم خدا

گرفتاری به فقر، سومین مورد چوب خدا است، این قضیه نیز عمومیت ندارد، ولی گاهی شخصی، گناه یا مکروهی انجام می‌دهد که کیفر آن فقر است، البته باید توجه کرد که این موارد، همانگونه که بیان شد عمومیت ندارد و هر فقری به خاطر گناه نیست.

* بلاهای عمومی

یکی دیگر از تازیانه‌های الهی که به صورت بلاهای عمومی سیل، زلزله یا خشکسالی صورت می‌پذیرد، این مورد است که برای همه کیفر نیست، برای بعضی‌ها، ترفیع درجه است، ولی بدون تردید بلاهای عمومی بر ستمگران، کیفر می‌باشد.

مورد پنجم از کیفر و تازیانه‌ الهی، که یکی از بدترین کیفرهاست، مشغول کردن به غیر خدا می‌باشد، البته خیلی‌ها این چوب و تازیانه را خوب نمی‌شناسند، انسانی که به تدریج از خدا دور می‌شود و به گناه مشغول می‌شود، کم کم خدا محبت و عشق خود را از دل او می‌برد و روز به روز در صورت اصرار به گناه در لجن‌زار معصیت غرق می‌شود، در این حالت خداوند دیگر نظر لطف و رحمت خود را از آن می‌گیرد، کسی که نسبت به حقوق خدا بی‌توجه باشد، نسبت به حقوق مردم نیز بی‌توجه خواهد بود، در این صورت نه رعایت همسایه خود را می‌کند، نه رعایت همکار خود را و نه احترامی به پدر و مادر و بستگان خود خواهد گذاشت، ای مردم اگر به این مرحله رسیدیم زنگ خطر برای ما به صدا در آمده است، باید تلاش کنیم که برگردیم و از حوادثی که برای دیگران اتفاق می‌افتد عبرت بگیریم.

در روایت آمده است که خداوند کیفر بعضی افراد را با مشغول کردن آنها به آب و گل رقم می‌زند، یعنی تمام عمر خویش را صرف ساختن دنیای خود می‌کند و سرمایه عمر خود را این طور به هدر می‌دهد.

در روایت دیگر نیز آمده است که وقتی خداوند می‌خواهد بعضی‌ها را عذاب کند؛ عشق غیر خدا را در دل آنها قرار می‌دهد و در نتیجه، عمر خود را در عشق غیر خدا صرف می‌کنند.

* قدرت غلبه بر نفس

با نفست کشتی بگیر!

یکی از کشتی گیرهای معروف زمان، شیخ رجبعلی خیاط به نام « اصغر آقا پهلوان » نقل کرده که: یک روز مرا بردند نزد جناب شیخ. ایشان زد به بازوی من و فرمود:

« اگر خیلی پهلوانی با نفس خود کشتی بگیر»!

« اگر بخواهی خدا تو را صدا کند، قدری معرفت پیدا کن و با او معامله کن.

  • اگر بطلبند یک طلبه