به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
امیدوار هستم که مردم ما به این موضوع توجه کنند که مراجعه به متخصص روان و مشاور در امر مسائل روانی به خصوص برای محیط خانواده یک ضرورت است.


دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

فلسفه، مستحبات و مکروهات سلام و تشهد نماز

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۲۲ ب.ظ

زائر آسمان:

سلام

با آرزوی خوبی حال شما

2 تا سوال داشتم

1-      فلسفه ی 3 تا الله اکبر بعد از نماز که به سمت راست و چپ و مستقیم میگیم و دست هامونو بالا و پایین می بریم چیه؟ این درسته که فقط به سمت راست سلام بدیم؟

2-      حکم خم شدن هنگام آخرین سلام نماز چیه؟ مثلا بعضیا وقتی دارن می گن السلام علیکم و رحمه الله و برکاته خم هم میشن..

ممنون از پاسخ هاتون پیشاپیش

ضمنا مقلد مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) هستم.

یا علی (علیه السلام)

پاسخ همراز:

با سلام و تشکر از پرسش شما همراز گرامی

     مواردی که ذکر فرمودید هیچ کدام جزء مستحبات تشهد و سلام نماز نیستند بلکه خم شدن هنگام ذکر سلام، چون ذکر در حال حرکت بدن هست، میتواند مخل صحت نماز هم باشد. تمامی اذکار نماز باید در حالت سکون بدن قرائت شوند. تنها استثناء آن ذکر هنگام بلند شدن در نماز است (بحول الله و قوته أقوم و أقعد). 

     به بهانه سول خوب شما مستحبات تشهد و سلام نماز رو در ذیل همین پاسخ ذکر میکنیم. ولی از نظر مرجع عالی قدر شما، حضرت آیت الله امام خامنه ای (حفظه الله تعالی)  پس از پایان نماز با هر تکبیر بایستی به ترتیب به سمت راست و چپ و مقابل *نگاه* شود منظور از نگاه به خلاف موجود در عرف حرکت دادن سر نیست بلکه حرکت چشم است. یعنی سر بایستی ثابت بوده و چشم ها حرکت کنند و  با هر بار نگاه دست ها که بر روی زانوها به حالت بسته باید باشند، تا لاله گوش ها بالا آورده شده و باز می گردند. می توانید این مطلب را در نمازهایی که به امامت این مرجع عالی قدر در رسانه ملی نمایش داده می شود به هنگام سلام آخر نماز مشاهده نمایید. این مشاهده هم مصداق تقلید است.

     در مورد (تسامحا) فلسفه سه سلام انتهای نماز یک روایت عرض می کنم:

     از امام صادق (علیه السلام) درباره اسرار تشهد سؤال شد، آن حضرت فرمودند: «تشهّد نماز، ثناى الاهى است. پس، در دل بنده خدا باش، و تشهد را با حالت خضوع انجام بده و چنان که به زبان به یگانگى خدا و رسالت رسول شهادت می ‏دهى و دعوا (ادعا) می ‏کنى، در دل نیز به آن اعتقاد و اذعان داشته باش. آنچه به زبان می گوئى باید از دل تراوش کند و از صمیم قلب باشد. چرا که تو، بنده خدائى و او تو را آفریده است که بندگى کنى او را به دل و زبان و به ظاهر و باطن. و به جمیع اعضا و جوارح، مطیع و منقاد (مطیع) او باشى، و بندگى خود و پروردگارى او را ثابت و محقّق دارى. و همچنان که از او شیوه پروردگارى نسبت به تو فوت نمی ‏شود، از تو نیز شیوه بندگى، نسبت به او از بین نرود... پس در عمل بنده سپاس گزار خدا باش همان طور که به زبان ذکر او می گویی. تسلیم فرمان او باش و بندگی او را به جای آور و تو را به صلوات و درود بر پیامبرش محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) امر کرده، پس نماز خدا را با صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و طاعت او را با طاعت آن حضرت و شهادت به وحدانیت او را به شهادت بر رسالت آن جناب وصل کن و بکوش تا برکات معرفت آن جناب از دستت نرود و از بهره درود فرستادن بر او غافل نشوی». مصباح الشریعة، ص 95 و 96؛ بحارالانوار، ج 82، ص 307 و 308.

     در مورد سه عدد بودن آن در مطالعه ماجرای سفر شبانه معراج عظیم پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به این مطلب برخوردم که در بخشی از سفر که خداوند متعال مستقیما با پیامبر گفتگو داشتندخداوند متعال به حضرت سلام دادند*السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته* بعد حضرت در پاسخ به این سلام عباد صالح را افزودند و فرمودند *السلام علینا و علی عباد الله الصالحین* و در انتها خداوند متعال حضرت و عباد الله صالح را با یک سلام با هم خطاب قرار دادند و ندا آمد *السلام علیکم و رحمة الله و برکاته*

     در مورد علت استحباب چنین رفتاری یکی از شاگردان حضرت امام صادق (علیه السلام) می گوید: از حضرت امام صادق (علیه السلام) پرسیدم به چه علت نمازگزار پس از سلام نماز سه مرتبه تکبیر گفته و با هر تکبیر دست ها را بلند می کند؟ ایشان پاسخ فرمودند: بدین علت که وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، مکه را فتح نمود، نماز جماعت ظهر را با اصحاب اش در کنار حجر الاسود اقامه کرد و آن گاه که سلام نماز را داد دست ها را بلند کرد و سه مرتبه تکبیر گفت و این دعا را خواند «لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و اعز جنده و غلب الاحزاب وحده فله الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو علی کل شیء قدیر» پس رو به یاران اش فرموده و خطاب کردند: این تکبیر و این دعا را پس از هر نماز واجب بخوانید و ترک نکنید، که هر کس چنین عملی را پس از سلام نماز انجام دهد شکر واجبی را ادا کرده شکر الهی بابت تقویت اسلام و سپاهیان اسلام. (وسائل الشیعه 4/1030/ ب14 ح2)

مستحبات و مکروهات تشهد و سلام 

رعایت موارد ذیل، در تشهد و سلام نماز، مستحب است:

1. به حال تورّک نشستن؛ یعنی نمازگزار، بر ران چپ بنشیند و روى پاى راست را بر کف پاى چپ بگذارد.

2. قبل از تشهد بگوید: «الْحَمْدُ لِلّه» یا بگوید: «بِسْمِ اللّه وَباللّهِ والْحَمْدُ لِلّهِ وَخَیرُ الْأَسْماءِ لِلّهِ».

3. دست‌ها را بر ران‌ها بگذارد و انگشتان را به یکدیگر بچسباند و روی پاهای خود نگاه کند.

4. پس از اتمام تشهد، بگوید: وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ فى أُمَّتِه وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ.

5.زن نمازگزار، ران‌هاى خود را به هم بچسباند.

6. در هنگام سلام، نیت سلام کردن بر پیامبران، امامان، فرشتگان و جمیع مؤمنین انس و جنّ را داشته باشد.

7. در نماز جماعت، امام، سلام را بلند و مأموم آهسته بگوید.

8. نمازگزارى که فرادا نماز مى‌خواند در هنگام سلام رو به طرف قبله سلام دهد و با گوشه دو چشم خود به طرف راست اشاره کند.

9. در نماز جماعت، امام در وقت سلام دادن، چهره را به جانب راست خود بگرداند. و مأموم به هر دو جانب رو کند، البته اگر در سمت چپ او مأموم دیگر‌ی باشد و الّا به همان سمت راست کافى است. (نظر رهبری در بالا ذکر شد.)

10. همچنین، در حال تشهد و سلام «اقعاء» مکروه است، و آن عبارت از این است که سینه پاها را به زمین گذارد (روى پنجه پاها را به زمین نهد) و روى پاشنه‌ها، بنشیند.

     در پایان همرازان و خوانندگان عزیز را متوجه این مطلب می کنم که رعایت نکردن مستحبات مذکور باعث باطل شدن نماز نمی شود. بلکه انجام ندادن یا اشتباه انجام دادن آن باعث می شود ثواب آن عمل مستحب مشمول حال نمازگزار نمی شود. 

*موفق باشید*

زائر آسمان:

بسم الرب العلوم الکامله

سلام

وقت بخیر

با تشکر از پاسخ خوب و کامل شما

استفاده کردم و ان شاءالله بر علمم افزوده شد

سپاس فراوان

خداوند توفیقات شما را روز افزون کند.

زیارت مزار پاک صادق آل محمد صلوات الله علیه نصیبتان

التماس دعا

یا علی (علیه السلام)

  • اگر بطلبند یک طلبه

طلبه بسیجی، شهید *واجب فراموش شده*

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۶ ب.ظ

     25 تیر ماه سال 1390 حادثه‌ای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.  در این حادثه جوان 19 ساله‌ای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد  ضرب و شتم قرار گرفت.  خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید. 

 در این حادثه تعدادی از مراکز اورژانس بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستان‌های خصوصی در ازای واریز مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد. 

 سرانجام علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند. 

 علی خلیلی پس از مرخص شدن از بیمارستان در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری می شد. 

 وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام امروز عصر و در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار اباعبدالله الحسین و یارانش شتافت. 

 پیکر مطهر علی خلیلی طلبه ناهی از منکر با حضور آیت الله کاظم صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران روز سه شنبه 5 فروردین ماه از مسجدالنبی نارمک تشییع شد و سپس در قطعه شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.  

شهید علی خلیلی

شهید علی خلیلی

یاد شهید هادی محبی بخیر....

  • اگر بطلبند یک طلبه

طلبه شهید علی خلیلی

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۰۹ ب.ظ

عـــلی جــان !

عـــیدتــــ مبـــارکـــــ ...
ســـلام مــا را بــه مـــــــادر ( سلام الله علیها ) بــرســـــان ...    

شهید علی خلیلی

  • اگر بطلبند یک طلبه

بهار فاطمه ای (سلام الله علیها)

اگر بطلبند یک طلبه | سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۹ ق.ظ

سادات از قم:

امروز که رفته بودم بیرون برای کاری که مربوط به آمادگی برای عید بود یهو توی خیابون صفائیه قم مقابل حسینیه شهدا چشمم به بنری خورد با تیتر چهل روز عزاداری ایام فاطمیه یه دفعه دلم شکست و خجالت کشیدم و شدیدا غبطه خوردم به حال آنانی که این مجلس را برپاکردن و آنهایی که توفیق تشرف به مجلس حضرت مادر رزقشون میشه.آخ از تقارن بهار با یاد و ذکر مادر دلم آرام میشود ولی از فکر غفلت و فراموشی و ادا نشدن حق اقامه و بزرگداشت عزای بی بی س نگرانم خیلی هم نگرانم خدایا حق اول حامی ولایت حداقل این است که چهل شب و روز سیاه پوش و داغدارش باشیم ولی این دنیا هروقت با یک بهانه ما را از خوبیها عقب میراند اوضاع بازار مملکت شیعه در این روزها که نیازی به شرح و توصیف ندارد همه خبر داریم که چه غوغا و هیاهویی است از شور و نشاط خرید نوروز و دامن زدن غیر مستقیم به سنت تفاخر .مادرجان به رسم همه مادرها که تو در عطوفت و بخشش سرآمد همه ی انها هستی این بار هم پیشاپیش ما را ببخش ما در آستان کریمانه ات جز درخواست عفو از... هیچ نداریم این بار هم بحق فرزند عزیزت مهدی عج ببخشمان ما به عطا وفضل زهراییت بیش از همیشه محتاجیم.حالا بخودمون یواشکی میگم بیایید مواظب زخم دل آقا باشیم به عنوان جوانان تنها کشور شیعه دنیا.نکند مصداق آنانی باشیم که مورد خطاب آقاست که :بارها دیدم که در هر انجمن مست اغیار منی غافل ز من ...

  • اگر بطلبند یک طلبه

ازدواج نکردن حضرت عیسی (علیه السلام)

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۶ ب.ظ

فاطمه همراز:

سلام و خدا قوت خدمت شما
میخواستم بدونم علت ازدواج نکردن حضرت عیسی چی بوده؟
با تشکر

پاسخ همراز:

با سلام و تشکر بابت پرسش خوب شما

به این سوال دو نوع پاسخ عرض میکنم.

ابتدا، پاسخ نقضی یا کوتاه:

ازدواج کردن امر بسیار عظیم و پسندیده ای در ادیان الهی شناخته شده و ثواب ها و اجرهای بی نظیری برای آن در روایات و آیات ذکر شده است، اما  با تمام این اوصاف بسیار مستحب است واجب نیست یعنی با انجام ندادن آن کسی لایق عذاب و خشم خدا نمی شود. مگر در جایی که ترک آن باعث به حرام افتادن انسان شود که آن هم به دلیل مقدمه بودن برای آن فعل حرام است نه اصل ازدواج نکردن. پس اگر کسی در عمرش هیچ ازدواج نکند مرتکب حرامی نشده بلکه در نهایت می توان گفت از مجموعه بسیار عظیمی از ثواب ها و استعدادهای نفسانی بی بهره شده که در حقیقت کار حرامی نیست. ولی این که یک پیامبر این همه ثواب را ترک کند شاید کمی جای سوال داشته باشد که در قسمت دوم پاسخ به آن اشاره می کنم ‌‌‌إن شاء الله.

دوم، پاسخ حلّی یا تفصیلی:

ازدواج نکردن حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) به عنوان یک پیامبر به معنی مخالفت ایشان یا کم فایده و غیر ضروری بودن آن نیست بلکه با مطالعه زندگی این پیامبر خدا متوجه این مطلب می شویم که شرایط دوران زندگی آن حضرت و وظایف و ماموریت های محوله به او تفاوت های خاصی داشته که باعث شده تا ازدواج نکنند که در چند نکته عرض می کنم:

دلیل اول: در جامعه آن زمان دنیا طلبی خاصی حاکم بود.

در روایتی است که امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: از حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) سؤال شد که شما چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت: ازدواج به چه کار من آید؟ گفتند: دارای فرزندانی خواهی شد، گفت فرزند به چه درد می‌خورد، اگر زنده بماند باعث گرفتاری می‌شود، و اگر بمیرد باعث حزن و اندوه است!

و در جای دیگری آمده حضرت مسیح (علی نبینا و آله و علیه السلام) به یاران خود فرمود: خوراک من گیاهان زمین، و آب خوراکی من از رودخانه‌ها و چشمهها است که با دست های خود آب را می نوشم، روشنائی من نور ماه است، فرش من خاک و بالش من سنگ ها. لباس من از موهای حیوانات است، فرزندی ندارم تا بمیرد، زنی ندارم تا محزون شود، خانه‌ای ندارم تا خراب شود، مالی ندارم تا تلف شود، پس بنابر این من بی نیازترین فرزندان آدم هستم.

از این دو روایت بر نمی آید که حضرت با ازدواج مخالف باشند و قصد تضعیف آن را داشته باشند بلکه ازدواج سنت و سیره تمامی پیامبران الهی بوده، تا آن جا که  در این باره می فرماید: «وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیةً ...». بلکه حضرت این سخنان را در پاسخ به دنیا پرستان و شهوت مداران آن زمان که نمی توانستند دست از لذایذ دنیا بردارند و زندگی ساده ای را پیشه کنند. ایشان با این پاسخ آن ها را متوجه این مطلب می کند که خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که قادر است بدون تجمل و لذت طلبی یک زندگی عادی داشته باشد و اذیت هم نشود. نظیر این مطلب نیز در روایات ما نیز فراوان است که حضرت در شرایط خاص زمانی یا مکانی مطلبی را بیان می فرمایند که در شرایط عادی حاکم نیست ولی مختص آن زمان است. پس یک دلیل توجه دادن دنیا طلبان آن عصر بود.

دلیل دوم: ماموریت های خاص آن حضرت

برخی علت نام گذاری ایشان را به مسیح که یک کلمه عربی است سیّاح بودن یا زیاد اهل سیاحت کردن گفته اند یعنی به دلیل ماموریت ویژه ایشان برای سفرهای تبلیغی به شهرها و روستاهای مختلف می رفتند و سفرهای زیادی داشته اند. اگر کار به ریشه یابی معنی مسیح هم نداشته باشیم در تاریخ به این نکته کاملا اشاره شده که حضرت برای انجام اوامر الهی و تبلیغ دین به مسافرت های طولانی مدت مشغول بوده اند و عمده دلیلی هم که در این خصوص مطرح می کنند همین مطلب است که با این شرایط امکان ازدواج برای حضرت فراهم نبوده که انجام نداده اند و الا بر اهل علم پوشیده نیست که اصل ازدواج زمینه را برای معراج روح و ایمان کامل به شکل بی نظیری فراهم می کند. کما این که استاد شهید حضرت آیت الله مطهری (ره) می فرمایند اگر عارف ترین عرفا و بزرگترین بزرگان به بالاترین مقامات هم برسند ولی ازدواج نکنند تا آخر عمرشان یک خامی و بچگی، خواهند داشت. که نشان از تاثیر بسزای این امر مقدس در تکمیل دین و ایمان و زمینه سازی عرفان حقیقی دارد. در روایتی حضرت علیه السلام می فرماید: «شرارکم عزابکم.» یعنی شرورترین و بدترین های شما مجرد ها هستند. نه همه بلکه مخاطب آن دسته ای هستند که شرایط برایشان فراهم است و برایشان لازم، ولی باز هم تارک ازدواجند. خلاصه این که اگر حضرت به این کار اقدام می نمود با توجه به ماموریت خاصشان، بهانه ای می شد برای بی توجهی به همسر و فرزند و کم جلوه دادن اهمیت و جایگاه تشکیل خانواده و زندگی مشترک. پس بی شک ضرورت و اهمیت ماموریت ایشان بیشتر از ازدواج و اختیار کردن خانه و زن و فرزند بوده که اینچنین و الا هر آینه خداوند متعال او را از این کار باز می داشت.

نکته آخری هم که بعضا مشاهده کردم عده ای گفته اند که شاید این حکم، حکم خاص خدا برای این پیامبر باشد که در این صورت دیگر قابل الگو برداری برای سایرین نیست نظیر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که نماز شب بر ایشان واجب بود نه مستحب که این دستور مختص ایشان بود و یا عبادت های طاقت فرسای امیر مومنان علی بن ابی طالب (علیهماالسلام) که خود ایشان در آن زمان به اصحابشان فرمودند: «شما نمی توانید چنین عبادت کنید و به آن هم مامور نیستید.». این نکته من باب اطلاع عرض شد که خالی از احتمال نبود و الا امید است که موارد قبلی قادر به سیراب کردن عطش قلب حقیقت جوی مومنین بوده باشد إن شاء الله. موفق باشید. با تشکر بسیار از حضور شما.

فاطمه همراز:

با سلام و تشکر فراوان بابت پاسخ های کاملتون...
خیلی مفید بود.ممنونم.

  • اگر بطلبند یک طلبه

توکل و خوشبختی

اگر بطلبند یک طلبه | چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۴۰ ب.ظ

زهرا:

× خوش بختی در رسیدن به آرزوها نیست ، خوش بختی یعنی شاد بودن و لذت بردن از همان نعمت هایی که داری و شاکر بودن بابت همه نعمت ها و استفاده از این نعمت ها برای رضای خدا... خدایا شکر ، هزاران بار....

× درسته که هضم بعضی از حرف های مردم خیلی سخته ، اما چاره ای نیست ! باید بی خیال باشی و توجهی نکنی وگرنه تنها کسی که آسیب می بینه روح توست. پس صبور باش...

× بعضی آرزوها هستن که باید برای رسیدن بهشون تلاش کنی و توکل... اما بعضی های دیگه صبر میخواد و توکل... در هرصورت باید توکل کرد... خدایا خودت حافظ همه مون باش...

پاسخ همراز:

سلام به شما

     حقیقتا توکل به خدا عین سود و منفعته چه انسان به آرزوش برسه یا نرسه. بلاتشبیه مثل اینه که آدم به پدرش احترام خیلی زیادی بگذاره که براش یه دوچرخه یا اسباب بازی بخره که چه موفق بشه یا نشه در هر صورت احترام گذاشتن به والدین اجر و ثواب و برکات خودش رو قطعا خواهد داشت با این تفاوت که ممکنه اونا قول بدهند و نخرند ولی خدا قطعا حاجت بنده هاشو برطرف میکنه چون خودش رو با این صفت معرفی میکنه یا قاضی الحاجات و کافی المهمات یعنی کسی که حاجات بنده هاشو برآورده میکنه (یکم سطح رو ببریم بالاتر) اسم فاعل دلالت بر استمرار و همیشگی داره یعنی کسی که دائما برآورده کننده است نه اینکه گاهی بدهد و گاهی ندهد. هر چند اگر هم نمیداد همیشه یک چیزی مایه دلگرمی همه و همه بوده و هست و اون این قطعه نورانی از کلام معجزه آسای قرآن کریم هست که میفرماید: *و من یتوکل علی الله فهو حسبه* معنا روشن است... موفق باشید

  • اگر بطلبند یک طلبه

اینجا حجت تمام است!

اگر بطلبند یک طلبه | پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۷ ب.ظ

 سلام  من تازه همراز شدم

     امروز که داشتیم با دوستم یک وبگردی سالم تو اینترنت میکردیم به یک عالمه وبلاگ و مطلب جالبی برخوردم که فکرشو نمیکردم به این تنوع و جذابیت روی مفاهیم ارزشی کار شده باشه و با ادبیات قشنگ و ابزار هنری مطرح شده باشن یکهو وسط نگاه کردن بغضی گلومو گرفت که چقد چیزای خوب و قشنگ هست برای دیدن شنیدن و لذت بردن حتی در عرصه مجازی که قطعا فعالیت های این چنینی سابقه کوتاه تری نسبت به مسایل متفرقه والبته مغایر با فرهنگ وایین ما دارند ولی بخصوص در سال های اخیر به همت انسان های خوش ذوق و البته متعهد رو به افزایش و بالا رفتن کیفیت و گیرایی هستند به خودم نهیب زدم که اگه به بهونه پر کردن  اوقات فراغت و تنهایی و هزار تا توجیه بظاهر عقلایی ولی دقیقا از سر گوش دادن به نفس سرکش و مکر شیطان که دشمن قسم خورده ماست بریم سراغ صوت و تصویر شیطانی  و غرق بشیم تو توهم ارامش و لذت کاذب چطور میخواهیم اون دنیا جواب بدیم ایام فاطمیه نزدیکه بچه ها بیایید مواظب دلامون باشیم نکنه زنگار بگیره و دیگه با شنیدن روضه مادر نسوزه و درد نگیره دل صاحب زمان و ولی خدا بر زمین وقتی بگیره عالم رو غم میگیره اما اگه غفلت رو دلمون نشست دیگه غمی نمیفهمیم میشیم یک موجود بی درد و بیعار که از درک چیزای خوب غافله و زندگی میشه تکرار مکررات و سنگینی و پوچی و سیاهی مطلق بیایید مواظب باشیم طوری رفتار کنیم که جوابی براشون داشته باشیم در یک کلام دوستان حجت تماما تمام است و جای هیچ بهونه ای نیست پس هشدار هشدار جوان عصر ظهور مراقب دست اندازای جاده پر پیچ و خم اخر الزمان باش یا علی ع بگیم و قدر خوبیامون رو بدونیم و شکر نعمتای خدا رو با استفادشون در مسیر صحیح بجا بیاریم یعنی چشم در راستای عین الله (چشم خدا) شدن گوش در راستای اُذُنُ الله (گوش خدا) شدن دست در راستای ید الله (دست خدا) شدن و قلب در مسیر قشنگ حرم الله (خانه خدا) شدن و ... ان شاء الله به برکت دعای حضرت حجت (عج)

پاسخ همراز: ان شاء الله به حق محمد و آل محمد صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین...

  • اگر بطلبند یک طلبه

حرف دل یک همراز جوان! (حتما بخوانید)

اگر بطلبند یک طلبه | پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۴۳ ب.ظ

گناه در خلوت

صدرا از قم:

با سلام و تشکر. موضوع وبلاگتون جالبه و اسم قشنگی هم داره امیدوارم در این وانفسای دنیا لحظه ای غافل نباشیم. شاید که نگاهی کند اگاه نباشیم. مسایل و مشکلات جوان امروز خیلی زیاده شاید حفظ حیا و پاکی در این زمانه مصداق جهاد اکبر باشه و یکی از میدان های پر مین دشمن همین عرصه مجازی است که شاید انسان با ورود به اون در یک حبابی قرار بگیره که باعث بشه تشخیصات خداییش به مکر شیطان کمرنگ بشه و فوقع ما وقع. خوبه که در این وبلاگ در مورد بزنگاه هایی صحبت بشه که جوان امروز باهاش دست به گریبانه و راه های بسلامت و ایمن گذر کردن بلطف و عنایت خدا. از مراقبتها و احتیاط هایی حرف زده بشه که شاید بنظر ضروری نیان ولی با موشکافی مشخص بشه که چه اثراتی دارن و ترکشون جلوی خیلی از افات بعدی رو میگیره. از حیای چشم و گوش و زبان گفته بشه برای چه مذکر چه مونث. از اثرات ویرانگر موسیقی. از تاثیرات مخرب تصاویری که هر کدوم از ما حتی حاضر نیستیم بچه ی کوچک ما ما رو در حال مشاهدشون ببینه و ای وای که از دید خدا و وجود نازنین یوسف فاطمه سلام الله علیهما مخفی نمیمونه که امان ز لحظه غفلت که شاهدم باشد. خلاصه حرف برای گفتن زیاده دشمن هوشمندانه و با تمام قوا در کمین ایمان تک تک ماست پس بیایید هم قسم شویم و با یک یاعلی علیه السلام با حداکثر توان مواظب خودمون و خوبیامون باشیم خیلی زود دیر میشود تا فرصت هست وارد جاده ایمن در مسیر خدا قرار بگیریم و کمربند ها رو محکم ببندیم از این لحظه پرواز شروع میشود پس دیگر چشم و گوش و دست و زبان ما ازاد نیست. قرار است تحت فرامین فرماندمون امام عصر عج در بیان ان شاءالله و چقد قشنگه که ما صاحب داریم. ببخشید طولانی شد دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است.التماس دعای ظهور

سلام به شما دوست محترم
     بسیار ممنون و متشکرم از توجه واقعا به جای شما. حقیقتا ما جوانان امروز در حصار زمینه های گناه گرفتار  هستیم و جز با سپر ایمان و سلاح تقوی نمیشه باهاش روبرو شد. از یادداشت شما بهره بردیم. قلم بسیار روان و گیرا و خوبی دارید. تمام حرف هاتون واقعا توجه طلب هست. از شما و بقیه همرازان عزیزی که دارند این پاسخ رو مطالعه میکنند دعوت میکنیم اگر در موضوعاتی نظیر مطالب فوق قلمی زده اند که قابل ارائه است برای ما ارسال کنند تا در ثواب این امر صواب همگی ان شاء الله مأجور و بهره مند باشیم. ....در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است - ورنه ...

زنده و برازنده ظهور باشیم صلوات

با تشکر از دوست عزیز سید هادی موسوی در آیه گرافی

  • اگر بطلبند یک طلبه

عاشق شویم یا عاقل؟

اگر بطلبند یک طلبه | سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۵۳ ب.ظ
زائر امام رضا(علیه السلام):
سلام  خسته نباشید...واقعا وبلاگ خوبی دارید ی سوال داشتم...
از کجا بفهمیم که دل درست میگه یا عقل؟ آیا همیشه عقل درست میگه؟؟
ممنون

پاسخ: 
سلام و عرض تشکر به شما همراز رضوی
اگر خوب هست به خاطر صفای و صمیمیت شما همرازهای خداجوست. ابزار سنجش درستی و نادرستی، خود عقل هست پس عقل هم بر خودش و هم بر دل نظارت داره ولی دل اصلا قوه تشخیص صحیح از اشتباه و توانایی راهنمای مقصد بودن رو نداره چون محتوای دل احساسات و عواطفند و محتوای عقل ملاکات و معیارهای شناخت خوب از بد. در قرآن کریم در جاهای مختلفی مشکلات و سوالات یا نشانه هایی پیدا و پنهان از سعادت و راه حق و نجات از گمراهی هست که در نهایت جز اهل عقل آن را نمیفهمند یعنی عقل تنها راه هدایت است وبس مثلا میفرماید: *ان فی ذلک لعبرة لاولی الالباب* و در جاهایی دیگر برای عاقل شدن بشر اموری را قرار داده تا انسان را بر سر عقل بیاورد. مثلا می فرماید: *...لعلهم یعقلون* و *لعلهم یتفکرون* و .... نکته آخر این که خداوند متعال برای هدایت انسان علاوه بر رسول ظاهری یعنی انبیاء الهی که برای هدایت انسان ها فرستاده باید در خود انسان هم قدرتی برای تشخیص قرار داده باشد تا بعد از یادگیری تعالیم الهی بتواند با تشخیص مورد و زمان مناسب به آن تعالیم الهی عمل کند یعنی یک رسول دیگر هم لازم است ولی غیر ظاهری بلکه مثل یک قطب نما از درون انسان را به سمت صحیح هدایت نماید چون مسلما انبیاء تا ابد وجود ندارند. خلاصه این که مسلما عقل همیشه درست میگه لکن به شرطی که عقل سلیم و سالمی باشد. ولی دل نمی تواند به هیچ وجه قطب نمای خوبی باشد چون مریض میشود، سست میشود، سخت میشود، متزلزل میشود، فرو میریزد و.... یعنی ثباتش دائمی ندارد و قابل اعتماد نیست چون در عین این که ظرف عشق هست ظرف نفرت هم هست و میدونیم این دو در تصمیم گیری های غلط انسان نقش روشنی دارند. و نشونه عقل سلیم هم این هست که همیشه امر به اطاعت خدا میکند و از اطاعت از غیر الله نهی شدید میکند. به همین مناسبت یک شعر بسیار زیبا هم در این پاسخ قرار میدیم:

عقل و جهل

عقل با شد راه بند هر خطا    

 جهل باشد منشأ جور و جفا

 عقل را با کثرت گفتار نیست  

لب فرو بستن نشان عاقلی است

 عقل را با دامن عفت شناس    

بوالهوس باشد ز‌بون در چشم ناس

  گر لجاجت دیدی اندر کس بدان   

 جا گرفته در گروه ابلهان

  مستبدان را تهی از عقل دان  

 جهل با شد همره این غافلان

 عاقلان با حلم ره دارند و بس   

جاهلان در جامعه چون خرمگس

 هر که شد بر اشتر نفسش سوار  

بهر او عقلی نباشد استوار

 عاقلان را در غضب بینی قرار 

جاهلان چون مار زخمی بی قرار

 عاقلان با دشمنان نیکی کنند 

ابلهان بر جان خود هم دشمنند

عاقلان با خود پسندی دشمنند 

 جاهلان با چاپلوسان همدمند

 عاقل آن باشد که گوید فکر من 

صحتش روشن نباشد نزد من

جهل جاهل سینه ها را می درد   

 عقل عاقل کینه ها را می خرد

عاقلان بر قلب مردم حاکمند  

 جاهلان بر خون مردم طالبند

 هر که جای دیگران خود را نهد، 

هر چه بر خود می پسندد آن دهد،

عاقلش دان بی شک و شبهه یقین  

مثل او را گر بدیدی خوش ببین

نصرت الله جمالی رمضان 1423-1381/8/20

 

  • اگر بطلبند یک طلبه

عشق و بندگی

اگر بطلبند یک طلبه | دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۶ ب.ظ

آسمانه ها از اصفهان:

عشق بندگی می خواهد

باید بنده باشی تا ببینی چه کسی عاشق تر است..

او یا ما؟؟؟

کربلا نصیبتان که جلوه ایست از عشق..

عشق و دیگر هیچ

ی

ا

ع ل ی

همراز آسمانه ای سلام

یکم از عقب تر نگاه کنید میبینید اون عشقی که مد نظر شماست همون بندگیه.در واقع بندگی عین عاشقیه. یعنی اصلا عاشق به کسی میگن که در بند بندگی معشوقی باشه.با این نگاه عشق عین معشوق میشه یعنی عشق خداست معشوق هم خداست و بندگی هم میشه عشق پرستی.با این تفاوت که این بندگی جز با عشق حاصل نمیشه یعنی عاشقی خودش عشق میخواد. عشق پرستی هم عشق میخواد. یعنی عشق در سه جلوه اساسی بروز داره عاشقی و عشق پرستی و معشوق و راه وصال جز با عشق ممکن نیست و جالب اینجاست که با وصال عاشق به معشوق عاشق با معشوق یکی میشه یعنی فنا پیدا میکنه و چون لازمه پرستش وجود بنده است و لازمه عشق پرستی وجود عاشق وقتی عاشق فنا شد عاشقی و عشق پرستی و حتی معنای معشوق هم فانی میشن چون اگر عابد نباشد معبود بی معنی میشود==> هیچ چیز جز عشق باقی نمی ماند آنچه از ازل بوده و تا ابد هم خواهد بود و  این عین این معنا نیست که:  * کل شیء هالک الا وجهه *

  • اگر بطلبند یک طلبه