درسهایی از دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
اگر بطلبند یک طلبه | چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۹ ق.ظ
*دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّاً لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیاً لِأَعْدَائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنَّهِ خَاتَمِ أَنْبِیَائِکَ یَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیِّین.» خدایا مرا در این روز دوستدار اولیای خود و دشمن دشمنانت قرار بده و پیرو راه و روش خاتم پیامبرانت قرار ده، ای نگهدار دلهای پیامبران.
دو جمله ابتدایی این دعا، تبییین و تفسیر دو اصل تولّی و تبرّی است.
در معارف اسلامی شیعیان برای شیعه بودن، چهار اصل دارند و بحرانهای شیعه در طول تاریخ ناشی از توجه نکردن به این چهار اصل میباشد.
* مؤلفهها و شاخصههای تشیع
«اصل معرفت»، «اصل محبت»، «اصل برائت» و «اصل متابعت» از شاخصههای تشیع میباشد.
اصل معرفت؛ یعنی کسی شیعه است که اهل بیت (ع) را با شئونی که دارند، بشناسد، همچنین مقام امام، نقش امام در هستی و نقش امام در تشریع را بشناسد.
حضرت علی (ع) فرمود: مَنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَهِ حَقِّ رَبِّهِ وَ رَسُولِهِ وَ حَقِّ أَهْلِ بَیْتِهِ مَاتَ شَهِیداً؛ هر کس بر رختخواب خود بمیرد درحالی که بر حقّ پروردگار خود و رسول او و حقّ اهل بیتش، شناخت داشته باشد، شهید مرده است. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۱۵
یکی از شئون امیرالمؤمنین (ع)، ولایت و خلافت بلافصل حضرت پیامبر اکرم (ص) است.
اگر کسی حضرت علی (ع) را در تمام ابعاد بشناسد، ولی این شأن ولایت بلافصل بعد از پیامبر را، برای حضرت، قائل نباشد، شیعه نیست. چون شأن معرفت در آن شخص ناقص میباشد.
بعضی از اهل تسنن مقام حضرت را میشناسند، ولی خلافت بلافصل را برای آن حضرت نمی پذیرند. دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود میگوید: آیا میدانید چرا حضرت علی (ع) در خانه خدا به دنیا آمد. برای این که همه مسلمانانی که رو به قبله نماز می خوانند، علی را نیز به یاد بیاورند، این شخص معرفت نسبی به حضرت علی (ع) دارد، ولی شیعه نیست، چون حضرت را خلیفه چهارم میداند.
* معرفت آیتالله کوهستانی نسبت به امام رضا (ع)
آقای حاج علی اصغر کریمی در ضمن بیان خاطرات سفر مشهد و توجه حضرت رضا علیهالسلام به آیتالله کوهستانی می گوید: پس از آن که دو هفته در مشهد ماندیم من به آقا، عرض کردم اکنون وقت آن است که با حضرت وداع کنیم و به مازندران بازگردیم،آقا، در جواب گفتند: باید از امام رضا علیه السلام اجازه بگیریم باید دید آیا حضرت اجازه می دهند یا نه؟ همین طوری که نمی شود از محضر آن حضرت خداحافظی کنیم! من به آقا عرض کردم: اجازه گرفتن لازم نیست، ما خودمان آمدیم زیارت کردیم و اکنون می خواهیم بازگردیم. آقا فرمود: اگر شما منزل کسی به عنوان مهمانی رفتی و می خواهی آن جا را ترک کنی اجازه نمی گیری؟ گفتم: چرا از صاحب خانه اجازه می گیرم. آقا گفت: ما هم مهمان علی بن موسی الرضا علیه السلام هستیم، باید از آن حضرت اجازه بگیریم اگراجازه دادند باز می گردیم. بالاخره از حرم به مسافرخانه برگشتیم و من مطمئن بودم که صبح روز بعد حرکت می کنیم. صبح فردا که همراه ایشان به حرم رفتیم به آقا عرض کردم: حضرت رضاعلیه السلام اجازه داد؟ فرمود:اجازه نداد. من با توجه به معرفت و درک ضعیف خود، ناراحت شدم و گفتم: آقا، من عجله دارم باید هر چه زودتر برگردم، ولی دیگر، آقا چیزی نفرمود. پس از زیارت که برای صرف صبحانه به منزل بازگشتیم ساعت هشت صبح بود که رادیو اعلام کرد هم اکنون خراسان قرنطینه است وهیچ یک از مسافرین حق خروج از مشهد را ندارند و برای زدن واکسن تا یک هفته باید توقف کنند. بدین ترتیب معلوم شد که امام رضا علیه السلام برای چه اجازه نداده بود. (برقله پارسایی- ص ۱۹۹-۲۰۰)
* اصل دوم، محبت
اگر کسی حضرات ائمه (ع) را بشناسد، ولی به آنها محبت نداشته باشد، او هم شیعه نیست.
در قندهار شخصی از نیکان، به «محب علی» مشهور بود و محبت حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام تمام دل او را احاطه کرده و بدرجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود بطوریکه هرگاه به او می گفتند محب علی « بیدار علی باش» از حال طبیعی خارج میشد و بی اختیار اشکش جاری می گردید و چون از دنیا رفت در غسالخانه غسلش می دادند. رفقایش گریه می کردند، رفیقی در آن حال او را صدا زد و گفت محب علی « بیدار علی باش» ناگاه دست راستش بلند شد و آرام، آرام آن را بر سینه خود گذاشت. چون این موضوع فاش شد شیعیان قندهار دسته دسته برای تماشا آمدند و چون آن منظره را می دیدند همه از روی شوق گریان می شدند و تا آخر غسل دادن همینطور دستش روی سینه اش بود.
گر نام تو بر سرم بگویند فریاد برآید از روانم
(داستانهای شگفتانگیز ص۱۸۸)
بسیاری از انسانها نسبت به حضرت علی شناخت داشتند، ولی محبت نداشتند، بلکه دشمن حضرت بودند.
* تعریف از زبان دشمن
معاویه میگوید: «ما سنّ الفصاحه لقریش غیره». هیچ کس بنیانگذار فصاحت، برای قریش، غیر از علی نبود. یا در جای دیگر معاویه میگوید: مادر روزگار، چون علی را نزاییده است. همچنین عمروعاص قصیده بلندی درباره امیرالمؤمنین (ع) گفته است.
* اصل سوم تشیع، اصل برائت است
اگر انسان، محبت امیرالمؤمنین و سائر ائمه (ع) را داشته باشد، ولی از دشمنان آنان بیزاری نجوید، شیعه نیست.
تشیع، بدون بیزاریجستن از دشمنان خدا و اهل بیت (ع) معنا ندارد. ولایت در واقع دو بال دارد، یک بال آن اظهار دوستی و محبت است و بال دیگر آن بیزاری از دشمنان خدا و ولایت است و حتی بیزاری جستن از دشمنان مقدم بر ابراز محبت است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ.
اى کسانى که ایمان آوردهاید! محرم اسرارى از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هر گونه شرّ و فسادى در باره شما، کوتاهى نمىکنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانههاى) دشمنى از دهان(و کلام)شان آشکار شده؛ و آنچه در دلهایشان پنهان مىدارند، از آن مهمتر است. ما آیات(و راههاى پیشگیرى از شرّ آنها) را براى شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید. (آل عمران-۱۱۸)
همچنین در سوره نساء می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! غیر از مؤمنان، کافران را ولّى و تکیهگاه خود قرار ندهید! آیا مىخواهید(با این عمل،) دلیل آشکارى بر ضدّ خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟ (نساء-۱۴۴)
* اصل متابعت، چهارمین اصل می باشد
روایات زیادی نقل شده است که افرادی نزد ائمه (ع) میآمدند و عرض میکردند: ما از شیعیان شما هستیم. حضرات میفرمودند: دروغ نگویید، شما محب هستید، ولی متابع نیستید. کسی که امام حسین (ع) را دوست داشته باشد و صبح تا شب عاشورا برای آن حضرت سینه بزند، ولی نماز صبح او قضا شود یا نگاه به نامحرم کند، او شیعه نیست، محب است. شیعه کسی است که پا جای پای اهل بیت (ع) میگذارد.
- ۰ نظر
- ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۴۹