به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

چندیست هوای چشم من بارانی است/هر خشت دلم بیانگر ویرانی است/بیماری دوری از خراسان دارم/تجویز پزشک من "حرم درمانی" است

به پایگاه راهنمایی و مشاوره اسلامی «همراز» خوش آمدید

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
امیدوار هستم که مردم ما به این موضوع توجه کنند که مراجعه به متخصص روان و مشاور در امر مسائل روانی به خصوص برای محیط خانواده یک ضرورت است.


دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲۸ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

درس‌هایی از دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

*دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوَافَقَهِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَهَ الْأَشْرَارِ وَ آوِنِی فِیهِ بِرَحْمَتِکَ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِیَّتِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِین.

خدایا در این روز مرا بر موافقت و همراهی نیکان موفق فرما و از رفاقت اشرار جهان دورگردان و مرا در بهشت (دارالقرار) به رحمتت منزل ده، به حق الهیّت و معبودیّتت ای خدای عالمیان.

نخستین فراز دعا

یکی از چیزهایی که در اسلام مورد توجه قرار گرفته است دوستی با نیکان و گریز از اشرار است.

در جمله اول دعا، از خداوند می‌خواهیم ما را با نیکان رفیق و همراه بگردان.

امیرالمؤمینن (ع) فرمودند: «سَلِ الرفیق قبل الطریق»، ؛ قبل از مسافرت و عبور از کسی که می‌خواهی در این مسیر با او همراه شوی سؤال کن. تصنیف غرر الحکم و دررالکلم ص۴۱۴

خواص معاشرت با نیکان

معاشرت با نیکان چند خاصیت دارد:

اولین خاصیت این است که باعث رشد و تکامل انسان خواهد شد.

اعرابی به خدمت فخر کاینات آمد و عرض کرد، یا رسول الله «متی الساعه» قیامت چه وقت برپا می شود؟ حضرت فرمود؛ برای قیامت چه مهیّا کرده‌ای؟ عرض کرد: نماز و روزه نیندوخته ام ولی خدا و رسول (ص) او را دوست دارم؛ حضرت فرمود: «المرءُ مع مَن اَحَبَّ» هر کسی با آن که دوست دارد محشور خواهد شد. معراج السعاده ج۳-ص۵۴۰

نیک‌نامی

دومین مورد این است که دوست خوب باعث نیک نامی انسان می‌شود. حضرت علی (ع) فرمودند: مُجَالَسَهُ الْأَبْرَارِ تُوجِبُ الشَّرَفَ، ، مجالست با نیکان باعث شرف انسان می‌شود. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۴۳۰

شفاعت در آخرت

سومین خاصیت این است که دوست نیک باعث شفاعت انسان در آخرت می شود.

چهارمین مورد، باعث حیات و زندگی روحی انسان است، همان‌گونه که امیرالمؤمنین فرمودند: «صُحْبَهُ الْوَلِیِّ اللَّبِیبِ حَیَاهُ الرُّوح»، همنشینی با دوست عاقل، حیات روح انسان است. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۴۳۰

فراز دوم دعا

آثار رفاقت با اشرار

«وجنّبنی فیه مرافقه الاشرار»

خدایا در این روز مرا از رفاقت با اشرار دور نگه دار

سقوط و تباهی

اولین اثر رفاقت با افراد شرور، سقوط و تباهی است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: « مُصَاحَبَهُ الْأَشْرَارِ تُوجِبُ التَّلفَ، ، دوستی با اشرار موجب تلف و نابودی انسان خواهد شد تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۴۳۲»، در متون دینی ما در دوری از صحبت بد بسیار تأکید شده است و در ادبیات نیز برای این مبحث، سخن‌های بسیار گفته شده است:

تا تا توانی می‌گریز از یار بد                     یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها تو را بر جان زند                  یار بد بر جان و بر ایمان زند

*همنشینی با افراد ناشایست و رفتن لطف الهی

روزی از روزهای گرم تابستان، «مرحوم آقاجمال گلپایگانی» عبا را بر سر انداخته و به طرف وادی السّلام می رود: آقایی از اهل فضل، ایشان را می بیند و با او راه می افتد. از شهر که خارج می شوند، احساس می کند، در عمودی از هوای خنک و لطیف و معطر قرار گرفته اند. مرحوم آقا جمال، برنامه اش این بود که وقتی به « وادی السلام» نجف می رسیده، سر قبر بزرگان علم و تقوا، از جمله « مرحوم قاضی»، می رفته و بعد می آمده در مکانی که هیچ اثری از قبر نبود، می نشسته و فاتحه و دعا می خوانده است (که آن مکان که بعد مقبره ی خود ایشان می شود). خلاصه، از «وادی السلام» که برمی گردند، باز همان هوای خنک و لطیف با ایشان بوده تا اینکه به شهر می رسند و با شخصی برخورد می کنند. بعد از سلام و علیک و احوالپرسی بسیار کوتاه و زودگذر، احساس می کنند که اثری از آن هوای خنک و لطیف نیست. مرحوم آقا جمال رو می کند به آن آقایی که همراهش بوده، می گوید: دیدی، چگونه تماس‌های نامناسب، اثر خودش را می گذارد.داستانهایی از مردان خدا– میرخلف زاده ص۱۰۳-۱۰۴

بنابراین معاشرت و تماس افراد، برای شخص سالک نقش مهمی دارد، چه با خوبان باشد و چه با بدان. در استادی که انتخاب می کنید دقیق باشید زیرا همنشین و رفیق غافل و مجالست با فسّاق و فجّار و اهل غفلت، سریع اثر سوء می گذارد،

دومین اثر رفاقت با اشرار، بدنامی را به دنبال خواهد داشت.

سومین اثر، باعث آزردگی انسان می‌شود. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «صُحْبَهُ الْأَحْمَقِ عَذَابُ الرُّوحِ،                     تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۴۳۳»

چهارمین اثر رفاقت با اشرار، باعث بی‌دینی انسان می‌شود که حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «خُلْطَهُ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا رَأْسُ الْبَلْوَى وَ فَسَادُ التَّقْوَى»، دوستی با دنیاپرستان، ریشه بلاها و فساد تقوی است. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۳۸

پنجمین اثر، باعث بدگمان‌شدن به انسان نیک می‌شود. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «مصاحبهالأشرار توجب سوءالظن باالاخیار»، دوستی با اشرار باعث سوءظن و بدگمانی به نیکان می‌شود.

درگیری و دعوا، ششمین اثر همنشینی با اشرار است. امیرالمؤمنین فرمودند: « مَنْ جَالَسَ الْجَاهِلَ فَلْیَسْتَعِدَّ لِقِیلٍ وقال، بحار الأنوار ، ج‏۷۴، ص: ۲۸۸»، کسی که با جاهل و نادان هم‌نشینی کند باید آماده قیل و قال و درگیری باشد.

شیخ بهایی شعر زیبایی دارد، می‌گوید:

وارهان خود را از این هم‌صحبتان                     جمله مهتابند دین تو کتان

صحبت نیکانت از نیکان کند                           نار خندان باغ را خندان کند

صحبت نیکان اگر نبود نصیب                          باری از هم‌‌صحبتان بد شکیب

در مصرع دوم بیت اول می‌گوید: «جمله مهتابند دین توکتان»، این مصرع به چه معنا است؟

در زمان قدیم، لباس مردم از جنس کتان بود. دشمن لباس کتان، مهتاب است. اگر لباس کتان، در شب مهتابی، در زیر آسمان پهن شود، در طول شب، این لباس کتان توسط مهتاب سوراخ‌سوراخ می‌شود.

این مصراع می‌خواهد بگوید: این دوستان دنیایی و بزه‌کار، مثل مهتاب و دین تو مثل لباس کتان می‌باشد و مهتاب لباس کتان را سوراخ می‌کند و باید از دوست بد پرهیز کرد.

  • اگر بطلبند یک طلبه

میلاد غریب آل عبا امام حسن مجتبی علیه آلاف التحیة والثناء مبارک باد

اگر بطلبند یک طلبه | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ق.ظ

*شعر میلاد امام حسنم علیه السلام:


امام حسن مجتبی علیه السلام

همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد

عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد

بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت:
بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد

هرکه عاش شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد

هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد

در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه
فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد

ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست
این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد

زدن سکه سلطانی عالم، تنها
یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد

امام حسن مجتبی علیه السلام

تا زمانی که خدایی خدا پابرجاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست


در کرمخانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است

بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه عرش مقام حسن است

بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است

دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است

هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است

حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است

او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه اصلی قیام حسن است


امام حسن مجتبی علیه السلام

ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم


تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد
چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد

تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد
همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد

تا که قرص قمر ماه علی کامل شد
پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد

تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود
باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد

ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت
بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد

تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست
پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد

تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان
صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد

بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست
شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد

با تو سرچشمه کوثر شده زهرا یاهو
کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو


امام حسن مجتبی علیه السلام

شاعر: قاسم نعمتی

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ

*دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَهَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَهِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.»

خدایا در این روز طاعتی مانند طاعت خداترسان نصیبم کن و وسعت سینه (شرح صدر) فروتنان خداترس را به من ده، با امنیت خودت ای ایمنی‌بخش دل‌های ترسان.

نخستین فراز دعا

خدایا در این روز طاعت خاشعان را روزی من کن.

عبادت خداوند تعالی، دارای لازمه‌ای است و لازمه آن خشوع و خضوع می‌باشد، به معنای دیگر از موانع عبادت تکبر است که در مقابل آن خشوع قرار دارد.

در مورد تکبر خداوند می‌فرماید: «وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»؛ و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کبر مى‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏آیند. (آیه ۶۰ سوره غافر)

و در مورد خشوع نیز می‌فرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ»؛ از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است، مگر بر فروتنان. (آیه ۴۵ سوره بقره)

حضرت زهرا‌(س) می‌فرماید: خداوند نماز را قرار داده است «تنزیهاً من الکبر»، یعنی برای اینکه کبر از انسان زدوده شود، وقتی انسان رکوع می‌رود یا سجده می‌کند، نشانه خضوع و خشوع او به درگاه الهی است. خطبه حضرت زهرا (س)

فراز دوم دعا:

«و اشرح فیه صدری»، خدایا در این روز به من شرح صدر عنایت کن.

شرح صدر، یعنی ظرفیت گسترده معنوی.

در قرآن سوره‌ای به نام انشراح (شرح) آمده است و به قول علامه طباطبایی می‌فرماید: خداوند با لفظ امتنان (منت گذاشتن) به پیامبرش می‌فرماید: «الم نشرح لک صدرک» آیا ما شرح صدر (سینه‌گشاده) به تو ندادیم.

حضرت موسی‌(ع) وقتی به پیامبری مبعوث می‌شود از خداوند تعالی این درخواست را می‌کند: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی»؛ گفت پروردگارا سینه‏ام را گشاده گردان. (آیه ۲۵ سوره طه)

همچنین خداوند متعال در جای دیگر می‌فرماید: « فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ»، (آیه ۱۲۵ سوره انعام)

مفهوم شرح صدر

شرح صدر به معنای ظرفیت و تحمل در مقابل چند چیز می‌باشد، اولین کاربرد شرح صدر در علم است، علم به شرح صدر نیاز دارد کسی که شرح صدر نداشته باشد و به علم دست پیدا کند، دچار غرور می‌شود و به دنبال آن دیگران را نفی می‌کند.

دومین کاربرد شرح صدر در مدح می‌باشد، اگر کسی شرح صدر نداشته باشد و او را ستایش و مدح کنند دچار غرور و فتنه خواهد شد.

حضرت علی‌(ع) می‌فرماید: «مَن مَدَحَکَ فَقَد ذَبَحَکَ» کسی که تو را مدح کند به تحقیق تو را سر بریده است، یعنی تو را به غرور مبتلا کرده است.

حضرت امام‌ راحل به فرزندش حاج سید احمد آقا فرموده بود: تمام این افرادی که «یا مرگ یا خمینی» می‌گویند اگر الان بگویند،مرگ … ذره‌ای برای من فرق نمی‌کند.

سومین کاربرد شرح صدر، در نکوهش و پرخاش است.

این مساله برای روحانیون ضرورت دارد، چون‌که ممکن است به واسطه پرخاشگری خود در معرض استهزاء دیگران قرار بگیرند،‌ البته همه پیامبران در معرض مسخره قوم خود قرار گرفتند، ولی استهزاء آنان توسط قوم خود به واسطه این بود که کفار می‌خواستند مردم به خدا ایمان نیاورند.

خداوند می‌فرماید: «وَ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ»؛ و هیچ پیامبرى برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره مى‏گرفتند. (آیه ۱۱ سوره حجر).

پیامبران باید در مقابل پرخاش و تمسخر مردم، ظرفیت و شرح صدر داشته باشند.

حکایت جالب از آیت‌الله ارودباری

آیت‌الله اردوبادی دارای شرح صدر عظیمی بودند، یکی از اراذل گفته بود من ایشان را از شرح صدر جدا می‌کنم این شخص در چهار راه بیمارستان به ایشان سیلی محکمی زوده بود، آیت‌الله اردوبادی هیچ عکس‌العملی نشان نداد فقط پرسید این سیلی را برای چه زدی؟ آیا جدی زدی یا شوخی؟!

شخص هتاک جواب داد، از روی جدی، به تو سیلی زدم! آقا فرمودند: پس مهم نیست، من با شما  حساب شوخی نداشتم. شخص هتاک از این گفتار آیت‌الله اردوبادی شگفت‌زده می‌شود.

عکس‌العمل آیت‌الله اصفهانی

شخصی به آیت‌الله ابوالحسن اصفهانی‌(ره) فحش داد ایشان عکس‌العملی از خود نشان نداد فقط به آن شخص فرمود: با من بیا. شخص فحاش را به در منزل بردند و به او پولی دادند و گفتند: از این به بعد هر وقت خواستی به من فحش بدهی، فحش ناموسی نده. به خودم فحش بده. و آن شخص شرمنده این رفتار آیت‌الله ابوالحسن اصفهانی شده بود.

چهارمین کاربرد شرح صدر در برابر اسرار است، اسرار علمی، اسرار اشخاص و…

کسی که شرح صدر معنوی نداشته باشد، این اسرار را افشا می‌کند.

پنجمین کاربرد شرح صدر، در مقابل دردها می‌باشد، در مورد یکی از اصحاب حضرت علی‌(ع) نقل شده است که برادرزاده‌اش گفت: چهل سال است یکی از چشم‌هایم بر اثر بیماری کور شده و این مساله را حتی نزد زن خود نیز مطرح و شکایت نکرده‌ام.

ششمین کاربرد شرح صدر، در مقابل قدرت است کسی که به قدرت می‌رسد باید شرح صدر داشته باشد وگرنه در گرداب غرور و فتنه غرق خواهد شد.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۱ ب.ظ

*دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان

اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین.

ای خدا در این روز مرا به خاطر لغزش‌هایم بازخواست نکن و عذر خطاها و اشتباهاتم را بپذیر و مرا هدف بلاها و آفت‌ها قرار نده. به عزتت ای عزت‌بخش مسلمین اهل اسلام.

نخستین فراز دعا

خدایا مرا در این روز به لغزش‌هایم مواخذه نکن.

قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّهٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ»؛ و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مى‏کرد، جنبنده‏اى بر روى زمین باقى نمى‏گذاشت لیکن [کیفر] آنان را تا وقتى معین بازپس مى‏اندازد و چون اجلشان فرا رسد، ساعتى آن را پس و پیش نمى‏توانند افکنند. (سوره نحل، آیه ۶۱). در واقع به واسطه ستم مردم، خداوند نه انسان‌ها را نابود می‌کرد، بلکه مور و موریانه را نیز نابود می‌کرد.

یا در آیه ۴۵ سوره فاطر می‌فرماید: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّهٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا»؛ و اگر خدا مردم را به [سزاى] آنچه انجام داده‏اند مؤاخذه مى‏کرد هیچ جنبنده‏اى را بر پشت زمین باقى نمى‏گذاشت، ولى تا مدتى معین مهلتشان مى‏دهد و چون اجلشان فرا رسد خدا به [کار] بندگانش بیناست.

مواخذه خداوند، خیلی سخت است روزه‌داران در این روز از خداوند درخواست می‌کنند که آنها را با لغزش‌هایشان مواخذه نکند. اگر خداوند انسان را به واسطه اعمال ناشایست خود مؤاخذه کند، هیچ کس نمی‌تواند مانع کار او شود.

فراز دیگری از دعا

«واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ»

روزه‌دار از خداوند می‌خواهد که لغزش‌ها و خطاهای او را اقاله کند.

اقاله یکی از اصطلاحات فقهی است، یعنی باز پس گرفتن و در این جمله به معنای بخشیدن می‌باشد.

در معاملات «اقاله» مستحب است، یعنی اگر خریدار جنس خریداری شده را پس آورد، مستحب است که فروشنده جنس را پس بگیرد و در این جمله، از خدا می‌خواهیم که لغزش‌های ما را اقاله کند، یعنی از گناهان ما درگذرد.

«ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ»

خدایا در این روز مرا هدف بلاها و آفات قرار نده.

ممکن است آفات و بلاها برای کسانی که ظرفیت تربیتی آن را ندارند، باعث بی‌دینی آنها شود.

امام حسین‌(ع) فرمودند: «إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا… فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ»، تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: ۲۴۵؛ مردم بنده دنیا هستند و زمانی که گرفتار بلا شدند دینداران کم هستند.

‹‹قتیبه» از یاران امام صادق علیه السلام می گوید :برای عیادت از فرزند بیمار امام به منزل آن حضرت رفته بودم ،امام را جلوی منزل دیدار کردم که افسرده و محزون بود ،حال کودک را جویا شدم ،فرمود:« به خدا سوگند او رفتنی است» آنگاه داخل منزل شد و پس از مدتی بیرون آمد در حالی که اندوهش تسکین یافته بود، من امیدوار و خوشحال شدم و گمان کردم بیمار بهبود یافته است؛ بار دیگر از حال کودک پرسیدم .فرمود:‹‹از دنیا رفت» با شگفتی گفتم فدایت شوم هنگامی که زنده بود، غمگین و افسرده بودید و اینک که فوت کرده است، اندوهگین نیستید فرمود:ما خاندانی هستیم که پیش از مصیبت اظهار نگرانی می کنیم ولی چون قضای الهی وقوع یابد راضی به رضای خدا و تسلیم امر اوییم».

ما از خداوند درخواست عافیت می‌کنیم، عافیت یعنی گرفتار بلا نشویم؛ چون‌ بلاها برای افراد ضعیف، دین‌زدا است؛ یعنی کسانی که دارای ایمانی سست هستند، هنگامی که دچار بلا می‌شوند، دین خود را از دست می‌دهند و به خدا و دین و پیامبر (ص) بدبین می‌‌شوند. یکی از این شرایط دشوار فقر اقتصادی افراد است؛ به گونه‌ای که در روایات ما نیز بر عامل فقر به عنوان یکی از راه‌های تسلط شیطان بر انسان و کفر او اشاره شده است.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۸ ب.ظ

*دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان

اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبهِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّهَ عیْنِ المَساکین.

خدایا در این روز مرا از پلیدی و نجاست پاک کن و بر حوادث قضا و قدر صبرم ده و در تقوی و همنشینی با نیکان موفقم کن، با یاری و کمک خود ای روشنی دیده مسکینان.

* اسلام دین طهارت است

اسلام دین طهارت و پاکی است، که شامل بُعد طهارت ظاهری و طهارت باطنی می‌باشد.

اهمیت طهارت در اسلام آن‌چنان است که اولین مبحث فقهی کتب شیعه را «طهارت» تشکیل داده است یعنی باب بهداشت، پاکسازی و نظافت ظاهری و باطنی.

آنقدر این مساله در نز خداوند با اهمیت می‌باشد که خداوند به پیامبرش می‌فرماید: «وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَن لَّا تُشْرِکْ بِی شَیْئًا وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ و چون براى ابراهیم جاى خانه را معین کردیم [بدو گفتیم] چیزى را با من شریک مگردان و خانه‏ام را براى طواف‏کنندگان و قیام‏کنندگان و رکوع‏کنندگان [و] سجده‏کنندگان پاکیزه دار»، (سوره حج، آیه ۲۶)

و یا در جای دیگر می‌فرماید:«وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ» لباست را تمیز کن (سوره مدثر آیه ۴) و یا می‌فرماید:«وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا»، (سوره فرقان آیه ۴۸)؛ آب پاک کننده را از آسمان نازل کردیم.

در روایات نیز بر این امر تأکید فراوانی شده است. همان‌طور که پیامبر‌(ص) فرمودند: جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً؛ زمین برای من مسجد و پاک است.  أمالی الصدوق، ص: ۲۱۶

زمین هم پاک کننده از حَدَث است، مثل تیمم و هم پاک‌کننده از خَبَث می‌باشد، مثل پاک شدن پای نجس در وقتی که انسان روی زمین راه رود.

زمین، همچنین لعاب دهان خوک و سگ را پاک می‌کند که به آن در اصطلاح فقهی تعفیر می‌گویند.

پیامبر‌(ص) در مورد شخص کثیف می‌فرمایند: «بئس العبد القاذوره»، بنده کثیف، بد بنده‌ای است. پیام پیامبر ص۷۶۲

در شرح احوال یکی از صوفیان بزرگ می‌نویسند: او آنقدر کثیف بود که وقتی به حمام می‌رفت، شپش‌های بدن وی، وزن داشتند این روش، خلاف دستورات اسلام است کسی طهارت ظاهری را رعایت نکند، مترود اسلام می‌باشد.

* «طهارت معنوی»

در کنار طهارت ظاهری در اسلام، طهارت معنوی نیز وجود دارد مثل: « لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»، (سوره واقعه آیه ۷۹)؛ قرآن را غیر پاکان، مس نمی‌کنند. هر چند تفاسیر متعددی در مفهوم و مقصود آیه وجود دارد، ولی یکی از مهمترین آنها اشاره به طهارت باطنی دارد، یعنی کسی که طهارت باطنی نداشته باشد، مفهوم و معنای عمیق قرآن را درک نمی‌کند و لازمه فهم معانی آن دارا بودن طهارت معنوی و باطنی است.

یا قرآن در جای دیگر می‌فرماید:«رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ یَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَهً»، (سوره بینه آیه ۲)؛ فرستاده‏اى از جانب خدا که [بر آنان] صحیفه‏هایى پاک را تلاوت کند.

همچنین در آیه ۱۰۸ سوره توبه می‌فرماید:« لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ، فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ»؛ هرگز در آن جا مایست چرا که مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده سزاوارتر است که در آن [به نماز] ایستى [و] در آن مردانى‏اند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانى را که خواهان پاکى‏اند دوست مى‏دارد.

یا در آیه ۱۰۳ توبه می‌فرماید: « خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ از اموال آنان صدقه‏اى بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزه‏شان سازى و برایشان دعا کن زیرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست.

خدا می‌فرماید: بواسطه صدقه دادن،انسان پاک می‌شود.

تمام این موارد نشان‌دهنده اهمیت طهارت معنوی در انسان است.

* تأکید بر صبر فراز دیگر دعا

«وصبرنی فیه علی کائنات الاقدار» مرا صبور گردان بر رخدادهایی که مقدر کرده‌ای.

بعضی از مقدرات انسان، نیکو است در این مورد صبر معنا ندارد، اما بعضی از مقدارات انسان، سخت و دشوار می‌باشد که در این فراز دعا از خدا می‌خواهیم، مرا در مقابل این مقدرات صبور گردان.

حضرت  آیت‌الله ارباب، وقتی که می‌خواست چشم خود را عمل کند و دستگاه عمل جراحی  پلک ایشان را باز نگه داشته بود در همین موقع عطسه‌ای کردند و همین عطسه کردن، باعث پاره شدن مویرگ‌ها شد و ایشان کور شدند این رخداد و مقدر الهی تحملش سخت است، انسان در این روز از خدا می‌خواهد در مثل این مقدرات او را صبور گرداند.

جان میلتون یکی از دانشمندان غربی می‌گوید: «بدبخت کسی نیست که کور باشد؛ بدبخت کسی است که کوری را نتواند تحمل کند».

* حالت‌های موضع‌گیری انسان در برابر ناملایمات

در برابر رخدادها و مقدرات الهی چند حالت از نظر روانی اتخاذ می‌شود.

اولین حالت، جزع و فزع کردن می‌باشد. که نتیجه آن ناسپاسی و کفران خواهد بود.

دومین مورد غصه خوردن و دورن‌ریزی است که به افسردگی می‌انجامد.

سومین حالت این است که در مقابل رخدادهای دشوار، انسان دست به خودکشی بزند.

چهارمین مورد، گریز از مساله و روی آوردن به موسیقی، داروهای مخدر، مسکرات و قرص‌های روان‌گردان است.

این چهار شیوه، برای انسان‌هایی است که به دین اعتقاد ندارند.

* شیوه اسلام در برابر ناملایمات

اما اسلام شیوه «صبر و پایداری» را ارائه می‌دهد حال اگر انسان کور شد با تحمل و صبر می‌تواند به زندگی ادامه دهد.

امیرالمومنین‌(ع) می‌فرماید: « مَنْ صَبَرَ هَانَتْ مُصِیبَتُهُ»، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۸۳؛ کسی که صبر کند مصیبت برای او کوچک می‌شود.

و همچنین آن حضرت می‌فرمایند« لَا تُدْفَعُ الْمَکَارِهُ إِلَّا بِالصَّبْرِ»، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۸۴؛ سختی‌ها دفع نمی‌شود مگر به صبر.

عده‌ای برای میهمانی به منزل حضرت یونس ( علی نبینا و آله و علیه السّلام) رفتند و مشاهده کردند که هر زمان حضرت یونس (ع) به اتاق همسرش می رود تا چیزی بیاورد، مورد اذیت و آزار همسرش قرار می گیرد و همسرش او را معطّل می کند و خواسته او را دیر فراهم می کند. میهمانان از این وضع تعجّب کردند. حضرت یونس (ع) به آن ها فرمود: تعجّب نکنید، من از خداوند خواستم که آنچه برایم از عقاب در آخرت قرار داده به همین دنیا منتقل کند و خداوند فرمود: عقوبت تو دختر فلان شخص  است! با او ازدواج کن، من آن دختر را به همسری اختیار کردم و بر هر چه از او می بینم، صبر می کنم و اذیت های او را تحمّل می کنم.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۶ ب.ظ

*دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان

اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَهَ الخائِفین.

ای خدا در این روز مرا با زیور پوشیدگی و پاک‌دامنی آراسته کن و با لباس قناعت و اکتفا (به قدر حاجت) بپوشان و مرا به عدالت و انصاف وادار و از هر چه بیمناکم، ایمنم کن، به نگبهانی خود، ای نگهدارنده خداترسان.

نخستین فراز دعا

در جمله اول دعای این روز عرض می‌کنیم، خدایا در این روز مرا بوسیله پوشش و عفاف زینت بده.

در دعاها وارد شده است «بالستر» با «کسر سین»، ولی صحیح این است که «سَتر» با فتحه، به معنای پوشاندن می‌باشد.

جمله اول دعا می‌رساند، پوشش و عفت، جزو زیبایی‌ها است، چون در دعا فرموده است: بوسیله این دو مورد، مرا زینت بده.

«نماد تدیّن و توحّش چیست؟»

پوشش و حجاب هم نماد تدین و هم نماد تمدن است، برهنگی نماد توحش می‌باشد، مروجین برهنگی باید به این نکته توجه کنند. تمام دین‌مداران تاریخ، پوشش را ترویج کرده‌اند. در حالی که برهنگی نماد حیوانات و انسان‌های وحشی است.

فراز دوم دعا

فراز بعدی دعا درخواست عفاف از خداست، «عفاف» یعنی عفت و پاکدامنی که غیر از  حجاب است.

عفاف، در چند قلمرو جلوه پیدا می‌کند:

«عفت در نگاه»

عفت در نگاه این است که فرد، به هر کس نگاه نکند:

حکایت شنیدنی از آیت‌الله بهجت

حضرت آیت‌الله بهجت‌(ره) وقتی به قم آمدند، چندین سال در خانه اجاره‌ای، ساکن بودند تا صاحب‌خانه شدند.

روزی فرزند آیت‌الله بهجت‌(ره) به پدرش عرض کردند: شما ناهار را با مادر بخورید، ولی چای بعد از ناهار را نزد ما تشریف بیاورید تا ما شاد شویم، طبق این قرار آیت‌الله بهجت(ره) برای صرف چای به اتاق فرزندشان می‌رفتند،  یک روز که برای صرف چای رفته بودند در حال نشستن بودند که فورا بلند می‌شوند، فرزندشان عرض می‌کند چرا بلند شدید؟ مرحوم آیت‌الله بهجت جواب دادند، می‌خواستم بنشینم ولی در دست کودک تو عروسکی بود که برهنه بود و من نخواستم چشم من به عروسک برهنه بیافتد.

درباره سیره زندگی مرحوم ارباب اصفهانی، نقل شده است ایشان فرمود: من چهل سال با برادرم در یک خانه زندگی می‌کردیم و در این چهل سال، حتی یکبار، چشمم به زن داداشم نیفتاده است.

عفت در گفتار

دومین بخش عفت، عفت در گفتار می‌باشد: که خداوند به زنان پیامبر‌(ص) می‌فرماید: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»، (سوره احزاب آیه ۳۲)؛ به گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید.

آغاز بی‌عفتی در غرب چند عرصه داشت که یکی از آن عرصه‌ها، بی‌عفتی در گفتار است، یعنی سخنان مستهجن را که تا قبل از آن بشر نه بیان کرده بود و نه نوشته بود، هم گفتند و هم نوشتند.

«عفت در راه رفتن»

سومین عفت، عفت در راه رفتن می‌باشد، قرآن می‌فرماید:«وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ»، (سوره نور آیه ۳۱)؛ هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنید تا زینت پنهان‌شده‌تان آشکار شود، زنان قدیم به پاهایشان نیز النگو می‌انداختند که به آن خلخال گفته می‌شد و در حال راه رفتن چنان این خلخال‌ها، آهنگی، ایجاد می‌کرد که دلها را به سوی آنها و گناه سوق می‌داد.

«عفت در نگارش»

عفت در نگارش چهارمین عفت را تشکیل می‌دهد

امروزه بوسیله تلفن همراه، پیام‌هایی به همدیگر داده می‌شود که این پیام‌ها، نماد بی‌عفتی است، بی‌عفتی و بی‌غیرتی از غرب شروع شد و به تدریج با استعمار و تهاجم فرهنگی، کشورهای اسلامی را نیز به کام خود برد و تنها راه اصلی درمان آن رجوع دوباره به ارزش‌های دینی و اسلامی است.

«فراز دیگری از دعای روز دوازدهم»

«واسترنی بلباس القنوع و الکفاف»

خدایا در این روز مرا به لباس قناعت و کفاف بپوشان.

اگر انسان، قناعت و کفاف نداشته باشد بیچاره می‌شود.

قناعت یعنی به آن مقدار از امور مادی که در دست انسان است، بسنده کند در مسایل مادی انسان باید قانع باشد ولی در مسایل معنوی و سیر و سلوک، قناعت معنایی ندارد، بلکه باید بیشتر در این راه قدم بردارد.

کسی که در مسایل مادی قانع باشد، آبرویش حفظ می‌شود.

«تعریف کفاف»

نسبت هزنیه و درآمد سه نوع است:

اول: نیازها بیشتر از درآمد است که به آن فقیر می‌گویند. دوم: نیازها کمتر از درآمد است که به آن غنی می‌گویند. سوم؛ نیازها و درآمد‌ها برابر هستند که به آن حد کفاف می‌گویند.

در دین، بهترین حالت، حالت کفاف است و دو قسم اول، دارای آفاتی می‌باشد.

«آفات فقر»

اولین آفت فقر، خشوع‌بیجا می‌باشد، رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَیُّمَا فَقِیرٍ تَضَعْضَعَ لِغَنِیٍّ لِدُنْیَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِینِهِ… هر فقیری که برای ثروتمندی (به خاطر ثروتش )فروتنی کند، دو سوم دینش می‌رود مجموعه ورام(تنبیه الخواطر)، ج‏۲، ص: ۲۰۰

آفات دیگر فقر شامل«حسدبردن، گلایه و نا سپاسی کردن، خودکم بینی، بداخلاقی، حقارت اجتماعی، محرومیت‌های معنوی (ناتوان از انجام‌دادن کارهای عام المنفعه)، در یوزگی (گدایی کردن) و غم و غصه» می‌باشد.

«آفات غنا و ثروتمندی»

اولین آفت غنا و ثروتمندی این است که انسان نعمت‌ها را از خودش بداند.

قارون گفت: «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی»، ثروت را بر اساس تخصص و علم خودم به دست آوردم(سوره قصص، آیه ۷۸ ). در نتیجه خدا، ثروت را از او گرفت، ولی حضرت سلیمان‌(ع) عرض کرد «هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی»،  این از فضل پروردگارم است(سوره نمل، آیه ۴۰) و خداوند نیز نعمت‌های او را دوچندان کرد.

*آفت دوم

دومین آفت غنا و ثروتمندی، نعمت دانستن ثروت است.

ثروت، همیشه نعمت نیست،‌ قرآن می‌فرماید: به بعضی‌ها ثروت دادیم که عذابشان کنیم، ولی صاحبان ثروت،‌ عمدتا آن را نعمت می‌دانند و ادعا می‌کنند، خداوند حتما به من عنایت داشته، که این همه نعمت را به من داده است.

دیگر آفات غنا و ثروتمندی شامل« غرور، تنافس (رقابت و چشم‌ و هم‌چشمی کردن)، منع حقوق (نپرداختن حقوق دیگران)، مسئولیت، محسور (مورد حسرت قرار گرفتن)، غم و غصه خوردن بواسطه ثروت، اسراف، قساوت، احتکار، پرخوری، جنگ وارثین، ناز پروردگی فرزندان و… می‌باشد.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۴ ب.ظ

*دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین.

خدایا در این روز خیر و نیکی را مورد علاقه و زشتی و نافرمانی را ناپسند من قرار ده، در این روز خشم و آتش عذابت را بر من حرام کن،‌ به یاری خود، ای فریادرس فریادخواهان.

*فراز اول دعا

خدایا، احسان را در این روز، برای من محبوب گردان.

مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی می‌فرمود: دعا کنید خدا مبداء میل ما را عوض کند، یعنی کانون تمایلات ما را عوض کند.

آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری فرموده بود: از آسیای میانه، تاجری به سامرا آمده بود و این تاجر، میل شدیدی به خوردن چای داشت که هر مرتبه، چند فنجان، چای پررنگ را می‌‌نوشید، آبدارچی میرزای شیرازی گفت: ما توان، تامین چای خوردن او را نداریم، یکی از علما گفت: من چای او را تامین می‌کنم و او را به منزل خود می‌برم، روزی تاجر به خانه آن عالم می‌رود و متوجه می‌شود کسی در خانه نیست به خانه میرزای شیرازی می‌رود آنجا نیز او را پیدا نمی‌کند با آن علاقه شدید به چایی با حالت ناراحتی توسل به حضرت ابوالفضل العباس پیدا می‌کند و با این توسل، مبدا میل به چای، در او تغییر می‌کند به‌طوری که نسبت به استکان چای، تنفر پیدا می‌کند.

* ماجرای جوانی که عاشق گوهرشاد شد

بانو گوهرشاد، زمانی که مسجد گوهرشاد در مشهد را می‌ساخت، کارگری ساده، عاشق وی شد، عشق کارگر به خانم گوهرشاد، آنقدر شدید بود که او را از آب و غذا خوردن انداخت و در بستر بیماری افتاد، قضیه را به گوهرشاد خبر دادند و او گفت: من حاضرم با او ازدواج کنم به شرطی که او،  چهل شبانه‌روز در این مسجد اعتکاف کند، کارگر نیز چهل شبانه‌روز در مسجد اعتکاف کرد، روز چهلم،  خانواده‌اش با شادی آمدند تا وی را از مسجد برای خواستگاری گوهرشاد ببرند، ولی او جواب داد، بروید و مزاحم من نشوید من «گوهرشاد» را نمی‌شناسم.

در حقیقت به واسطه انس با خدا و نماز شب، خداوند مبداء میل این جوان را عوض کرده است و از عشق مجازی به عشق حقیقی کشانده است این یکی از بهترین درس‌‌هاست برای جوانان ما که در روند زندگی خود تأمل و تفکر کنند.

در فراز دیگری از این دعا می‌خوانیم « اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ »: خدا در این روز احسان را محبوب من قرار بده.

«احسان»، نیکی کردن فراتر از قانون و عقل را می‌گویند.

« إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ …» همانا خداوند به عدل و احسان امر می‌کند. (سوره نحل آیه ۹۰)

زن حق دارد برای شیر دادند طفل، از شوهر پول بگیرد این عدل است. ولی از سوی دیگر خداوند فرمان به احسان هم داده است، پول گرفتن، عدل است ولی احسان نیست.

آثار احسان

نخستین اثر احسان محبوبیت در نزد خداست. « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ » خداوند احسان کنندگان را دوست دارد. (بقره آیه ۱۹۵)

دومین ویژگی احسان، اجر عظیم و بسیار است «… فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا » (احزاب آیه ۲۹)

سومین ویژگی احسان اصلاح ناهنجاری‌های اخلاقی، احسان به دشمن و مخالف باعث، اصلاح او خواهد شد.

* امام موسی کاظم (ع) و فرد هتاک

شخصی به خاطر دشمنی با امام کاظم‌(ع) به حضرت ناسزا می‌گفت: تا جایی که اطرافیان حضرت عرض کردند اجازه بفرمایید او را بکشیم، حضرت، اجازه ندادند و در مقابل ناسزاگویی، به او احسان کردند همان کسانی که می‌خواستند، آن فرد هتاک را به قتل برسانند، دیدند که او در مسجد حاضر شده و پشت سر امام، نماز می‌خواند.

امیرالمومنین‌(ع) می‌فرماید: « الاِحْسانُ اِلی المُسئِ یَسْتَصْلِحُ الَعُدوَّ » نیکی به مجرم، دشمن را اصلاح می‌کند. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۳۸۸)

* رفتار پیامبر‌(ص) با اسیر

اسیر کافری را نزد پیامبر‌(ص) آوردند تا او را اعدام کنند در حالی که به او غذا نداده بودند، پیامبر‌(ص) فرمود: چرا به او غذا ندادید؟ گفتند چون دشمن و در حال اعدام شدن است و در ضمن در خوردن، خیلی پرخوری می‌کند و با یک وعده، سیر نمی‌شود. حضرت فرمودند: اگر با یک وعده غذا، سیر نمی‌شود، غذای مرا به او بدهید تا این جمله را از پیامبر‌(ص) شنید، اسلام آورد و از قهرمانان لشکر اسلام شد.

* ماندگاری نام صاحب احسان

اثر دیگر احسان این است که باعث ماندگاری نام احسان کننده می‌شود.

حضرت علی‌‌(ع) فرمودند: « المُحْسِنُ حَیٌّ وَ اِنْ نُقِلَ اِلی مَنازِلِ الامْواتِ ». انسان نیکوکار، زنده است گرچه در منازل اموات باشد. (تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص۳۸۶)

همه مردم، مدرسه فیضیه را با نام مرحوم فیض کاشانی می‌شناسند و یا مدرسه علمیه خان با نام آیت‌الله بروجردی‌ (ره) عجین شده است.

دیگر از آثار احسان،‌ محبوبیت بین مردم است.

حضرت علی‌(ع) فرمودند: « سَبَبُ المُحَبَّهِ الاِحْسانُ ». یعنی سبب محبت، احسان است. احسان رشته محبت و دوستی را بین افراد مختلف خانواده و جامعه تقویت می‌کند.

مشمول رحمت خدا شدن نیز از آثار احسان می‌باشد خداوند می‌فرماید: «… إِنَّ رَحْمَهَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ » رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. (سوره اعراف آیه ۵۶)

آثار دیگر احسان، معیت خدا است

معیت در قرآن و معارف اسلام دو قسم است؛ معیت خاص و عام، اما معیت عام یعنی، خدا با همه است.

« هو مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ » هر جا باشید او با شما است (سوره حدید آیه ۴)

اما معیت خاص، به فرمایش خداوند اینگونه است: « وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ » (سوره عنکبوت آیه ۶۹) و خداوند با نیکوکاران و احسان‌کنندگان است.

احسان درهای عظیم رحمت خدا را می‌گشاید

* سید شفتی و نتیجه احسان او

سید محمد باقر شفتی‌(ره) یکی از علمای بزرگ شیعه بعد از تحصیل در نجف اشرف، در نهایت فقر، به ایران و اصفهان مهاجرت می‌کند، مرحوم آیت‌الله کرباسی از ایشان خواهش می‌کنند در منزل وی بمانند، اما سید شفتی قبول نمی‌کنند و جایی را برای سکونت معین می‌کنند، بعد از چند روز گرسنگی، پولی فراهم شده و مقداری جگر خریداری می‌کنند در حال بازگشت، سگی را با بچه‌هایش می‌بیند که در اثر خشک شدن شیر، توله‌های سگ در حال جان دادن هستند، سید شفتی می‌نشیند و جگر را خرد کرده و به سگ می‌دهند، تا بخورد وقتی این عمل از سید شفتی انجام داد، خداوند درهای رحمت خود را برای او باز کرد که در حالات ایشان گفته‌اند، هیچ عالم شیعی مثل سید شفتی ثروتمند نشد، آیت‌الله بهجت‌(ره) می‌گفتند: یک روز عید غدیر، ده‌ها سال بیست هزار تومان عیدی می‌دهند، به عبارتی پول دویست‌هزار نفر استاد کار، در آن زمان بوده است ثروت ایشان آنقدر بود شخصی که به حضورشان رفته بود، می‌گفت: آنقدر طلا و جواهر جلویش ریخته بود که نزدیک بود من ایشان را نبینم، اعلان کردند فقرای اصفهان بیایند و به آنها کمک می‌کرد.

آیت‌الله بهجت می‌فرمود: از هندوستان، برای سید شفتی وجوهات و نذورات را با فیل می‌آوردند در تاریخ نقل شده است که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار زمانی که بین ایران و روس جنگ اتفاق افتاد و خزینه بیت‌المال خالی شد گفتند؛ برویم و از سید شفتی برای جنگ با روس پول فرض کنیم، همچنین درهای معنوی را نیز خداوند برای او باز کرد و همه این مسایل نتیجه احسانی بود که سید شفتی‌(ره) انجام داد.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز دهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ

*دعای روز دهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیکَ بِاِحْسانِکَ یا غایهَ الطّالِبینَ.»

خدایا، در این روز مرا از آنان که به تو توکل می‌کنند قرار بده و از آنان که پیش تو سعات یافته‌اند و از نزدیکان درگاه تو هستند قرار بده، به حق احسان و بخششت، ای خواسته نهایی جویندگان.

خدایا در این روز مرا از توکل کنندگان بر تو قرار بده

* معنای توکل

توکل در لغت به معنای تفویض امر است، کار خود را به وکیلی واگذار کنیم که مورد اعتماد است. حافظ می گوید: گر کار خود به خدا واگذاری حافظ ای بسا عشق که با بخت خدا داده کنی

خداوند می‌فرماید: وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه، (سوره طلاق آیه ۳)؛ کسی که بر خدا توکل کند پس خدا او را کافی است.

آیه فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ، (آل عمران آیه ۱۵۹)؛  خطاب به شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. این آیه، صراحت توکل را در یک مفهوم مثبت یادآوری می کند و می فرماید «ای پیغمبر! همین که عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن» نمی گوید: بنشین و دست روی دست بگذار و توکل کن، می گوید کار خود را بکن و به خدا توکل کن.

برای روشن‌شدن مفهوم توکل لازم است که معنای اعتماد و اقسام آن را بدانیم:

* انواع اعتماد

اعتماد بر سه گونه است، این سه مورد حصر عقلی دارد یعنی فراتر از این سه مورد امکان ندارد.

اولین مورد، «اعتماد به نفس» است که روان‌شناسان این نکته را تاکید و ترویج می‌کنند و به عنوان یک اصل موفقیت مورد تأکید قرار می‌دهند و حتی روان‌شناسان غربی که نگاه سکولاری و امانیستی به جامعه و خلقت دارند و قایل به اعتماد و توکل به خدا نیستند در این مسئله خیلی مانور می‌دهند و اصطلاحاتی چون: ما «می‌خواهیم و می‌توانیم» یا «خواستن، توانستن است» را بسیار به کار می‌برند.

این که انسان از هر نظر به خود متّکى باشد. این حالت گرچه از دیدگاه روان‌شناسى پسندیده و بدان سفارش شده است، لیکن در فرهنگ توحیدى صحیح و قابل قبول نیست؛ چون هر چه بر میزان شناخت و معرفت انسان نسبت به خود و خداوند، افزوده گردد، متوجه مى‌شود که بیش از آنچه قبلا مى‌پنداشته، ضعیف و عاجز است؛ به تعبیر دیگر بر عجز و ناتوانى خود، بیش از پیش، واقف مى‌شود.

توکّل و اعتماد انسان به خدا، ناشى از معرفت به ربوبیّت الهى است. اگر انسان خدا را به عنوان مالک و صاحب اختیار و کسى که هستى‌اش در دست اوست بشناسد؛ دیگر نیازى نمى‌بیند سراغ دیگرى برود و دست نیاز به سوى او دراز کند.

دومین مورد توکل، توکل به غیر است و شامل انواع اعتماد به قدرت‌های مادی نیز می‌شود.

اعتماد به خدا، سومین اعتماد را تشکیل می‌دهد.

«اعتماد به نفس» و «اعتماد به غیر»، قابل نقد است؛ چون که هر دوی آنها محدود می‌باشند، اما اعتماد به خدا، زوال‌پذیر نیست و اگر انسان اعتماد به خدا، پیدا کرد به معنای «توکل» می‌باشد.

مولوی می‌گوید: تکیه بر جبار کن تا وا رهی                   ورنه افتی در بلای گمرهی

* آثار توکل

اولین اثر توکل، کفایت کردن خدا، برای انسان است «وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»، (آیه ۳، سوره طلاق)

حضرت علی‌(ع) می‌فرماید: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ کُفِیَ»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۹۶). کسی که بر خدا توکل کند، خدا، او را کفایت می‌کند.

دومین اثر توکل بر خدا «آسودگی» است:

« مَنْ تَوَکَّلَ لَمْ یَهْتَمَّ»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۹۷)، حضرت علی‌(ع) فرمودند کسی که توکل می‌کند، غصه نمی‌خورد.

سومین اثر توکل بر خدا، آسانی است. حضرت علی‌(ع) فرمودند: کسی که بر خدا توکل کند سختی‌ها بر او آسان می‌شود.

چهارمین اثر توکل، نورانیت است. حضرت علی‌(ع) فرمودند: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ أَضَاءَتْ لَهُ الشُّبُهَاتُ وَ کُفِیَ الْمَئُونَاتِ وَ أَمِنَ التَّبِعَاتِ»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۹۷)، کسی که بر خدا توکل کند شبهات برای او روشن می‌شود هزینه‌ها، کفایت و پیامدهایش، امن می‌شود

پنجمین اثر توکل این است که سلطه شیطان را از انسان دور می‌کند.

خداوند در آیه ۹۹ سوره نحل می‌فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»، شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند، تسلطی ندارد.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز نهم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ

*دعای روز نهم ماه مبارک رمضان 

«اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیکَ بِاِحْسانِکَ یا غایهَ الطّالِبینَ.»

خدایا، در این روز مرا از آنان که به تو توکل می‌کنند قرار بده و از آنان که پیش تو سعات یافته‌اند و از نزدیکان درگاه تو هستند قرار بده، به حق احسان و بخششت، ای خواسته نهایی جویندگان.

خدایا در این روز مرا از توکل کنندگان بر تو قرار بده

* معنای توکل

توکل در لغت به معنای تفویض امر است، کار خود را به وکیلی واگذار کنیم که مورد اعتماد است. حافظ می گوید: گر کار خود به خدا واگذاری حافظ ای بسا عشق که با بخت خدا داده کنی

خداوند می‌فرماید: وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه، (سوره طلاق آیه ۳)؛ کسی که بر خدا توکل کند پس خدا او را کافی است.

آیه فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ، (آل عمران آیه ۱۵۹)؛  خطاب به شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. این آیه، صراحت توکل را در یک مفهوم مثبت یادآوری می کند و می فرماید «ای پیغمبر! همین که عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن» نمی گوید: بنشین و دست روی دست بگذار و توکل کن، می گوید کار خود را بکن و به خدا توکل کن.

برای روشن‌شدن مفهوم توکل لازم است که معنای اعتماد و اقسام آن را بدانیم:

* انواع اعتماد

اعتماد بر سه گونه است، این سه مورد حصر عقلی دارد یعنی فراتر از این سه مورد امکان ندارد.

اولین مورد، «اعتماد به نفس» است که روان‌شناسان این نکته را تاکید و ترویج می‌کنند و به عنوان یک اصل موفقیت مورد تأکید قرار می‌دهند و حتی روان‌شناسان غربی که نگاه سکولاری و امانیستی به جامعه و خلقت دارند و قایل به اعتماد و توکل به خدا نیستند در این مسئله خیلی مانور می‌دهند و اصطلاحاتی چون: ما «می‌خواهیم و می‌توانیم» یا «خواستن، توانستن است» را بسیار به کار می‌برند.

این که انسان از هر نظر به خود متّکى باشد. این حالت گرچه از دیدگاه روان‌شناسى پسندیده و بدان سفارش شده است، لیکن در فرهنگ توحیدى صحیح و قابل قبول نیست؛ چون هر چه بر میزان شناخت و معرفت انسان نسبت به خود و خداوند، افزوده گردد، متوجه مى‌شود که بیش از آنچه قبلا مى‌پنداشته، ضعیف و عاجز است؛ به تعبیر دیگر بر عجز و ناتوانى خود، بیش از پیش، واقف مى‌شود.

توکّل و اعتماد انسان به خدا، ناشى از معرفت به ربوبیّت الهى است. اگر انسان خدا را به عنوان مالک و صاحب اختیار و کسى که هستى‌اش در دست اوست بشناسد؛ دیگر نیازى نمى‌بیند سراغ دیگرى برود و دست نیاز به سوى او دراز کند.

دومین مورد توکل، توکل به غیر است و شامل انواع اعتماد به قدرت‌های مادی نیز می‌شود.

اعتماد به خدا، سومین اعتماد را تشکیل می‌دهد.

«اعتماد به نفس» و «اعتماد به غیر»، قابل نقد است؛ چون که هر دوی آنها محدود می‌باشند، اما اعتماد به خدا، زوال‌پذیر نیست و اگر انسان اعتماد به خدا، پیدا کرد به معنای «توکل» می‌باشد.

مولوی می‌گوید: تکیه بر جبار کن تا وا رهی                   ورنه افتی در بلای گمرهی

* آثار توکل

اولین اثر توکل، کفایت کردن خدا، برای انسان است «وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»، (آیه ۳، سوره طلاق)

حضرت علی‌(ع) می‌فرماید: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ کُفِیَ»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۹۶). کسی که بر خدا توکل کند، خدا، او را کفایت می‌کند.

دومین اثر توکل بر خدا «آسودگی» است:

« مَنْ تَوَکَّلَ لَمْ یَهْتَمَّ»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۹۷)، حضرت علی‌(ع) فرمودند کسی که توکل می‌کند، غصه نمی‌خورد.

سومین اثر توکل بر خدا، آسانی است. حضرت علی‌(ع) فرمودند: کسی که بر خدا توکل کند سختی‌ها بر او آسان می‌شود.

چهارمین اثر توکل، نورانیت است. حضرت علی‌(ع) فرمودند: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ أَضَاءَتْ لَهُ الشُّبُهَاتُ وَ کُفِیَ الْمَئُونَاتِ وَ أَمِنَ التَّبِعَاتِ»، (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۹۷)، کسی که بر خدا توکل کند شبهات برای او روشن می‌شود هزینه‌ها، کفایت و پیامدهایش، امن می‌شود

پنجمین اثر توکل این است که سلطه شیطان را از انسان دور می‌کند.

خداوند در آیه ۹۹ سوره نحل می‌فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»، شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند، تسلطی ندارد.

  • اگر بطلبند یک طلبه

درس‌هایی از دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

اگر بطلبند یک طلبه | يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ

*دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَهَ الْأَیْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلاَمِ وَ صُحْبَهَ الْکِرَامِ بِطَوْلِکَ یَا مَلْجَأَ الْآمِلِین.

خدایا، ترحم یتیمان،‌ غذا دادن به مردم، افشا کردن سلام، هم‌صحبتی کریمان را در این روز، رزق من قرار بده به فضل خودت ای پناه آرزومندان.

یتیم چه کسی است؟ در فقه اسلامی به کسی که پدرش را از دست داده باشد یتیم گفته می‌شود ولی به کسی که مادرش را از دست بدهد، یتیم نمی‌گویند.

در حیوانات، به حیوانی که مادرش را از دست دهد، یتیم گفته می‌شود و در اشیا به «بی‌نظیر» یتیم می‌گویند؛ مثلا به مرواریدی که بی‌نظیر باشد، یتیم (درّ یتیم) گفته می‌شود و یا به اصطلاح «در یتیم» می‌نامند.

در معارف اسلامی به یتیم، توجه وافری از جهات تغذیه، تکفل و ترحم شده است، ممکن است تغدیه و تکفل، صورت بگیرد ولی ترحم انجام نشود. یتیم، نیازمند ترحم است، چون یک موجود عاطفی است پیامبر‌(ص) در مورد تکفل یتیم می‌فرماید: « أنا و کَافِلُ الیتیمِ کهاتَینِ فی الجنهِ إذَا اتَّقَی اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ – وَ اَشَارَ بِاصبَعَیْهِ السَّبَّابَهِ وَ الوُسطَی» حضرت در حالی که اشاره به دو انگشت سبابه و وسطی کردند، فرمودند: من و کفالت کننده یتیم در بهشت این چنین هستیم (در کنار هم هستیم)، (مستدرک، ج۲، ص ۴۷۴؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۹۷ / ۲۳).

حضرت علی‌(ع) در مورد تغذیه یتیم می‌فرمایند: « اللَّهَ اللَّهَ فِی الْأَیْتَامِ- فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ» (بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج‏۷۲، ص: ۱۴) شما را به خدا، شما  را به خدا، ایتام را یک روز در میان، تغذیه نکنید، یتیمان در محضر شما، ضایع نشوند.

پیامبر‌(ص) در مورد ترحم بر یتیم فرمودند: « اِنَّ فِى الجَنَّهِ دارا یُقالُ لَها دارُ الفَرَحِ لایَدخُلُها اِلاّ مَن فَرَّحَ یَتامَى المُؤمِنینَ؛ » در بهشت خانه‌ای وجود دارد، به آن خانه فرح گفته می‌شود که در آن داخل نمی‌شود مگر کسانی که یتیمان مومنین را شاد کرده باشند. (نهج الفصاحه، ح ۸۶۴)

* وظایف سه گانه در قبال یتیم

در نتیجه نسبت به یتیم سه وظیفه وجوددارد که شامل: «تکفل» (مدیریت اقتصادی و زندگی)، «تغذیه» و «ترحم» (نیاز عاطفی) می‌باشد، (داستان معنوی ص ۵۸۸۲- خاطرات قرائتی- بهشتی)

روزی از دوست مهندسم پرسیدم: برای قیامتت چه می کنی؟ چیزی گفت که به حال او غبطه خوردم او گفت: هر پانزده روز یک مرتبه ماشینی کرایه می کنم و بچّه های یتیم را به پارکِ بازی می برم و برای شان بستنی می خرم و پس از تفریحی چند ساعته بر می گردیم، من این کار را به حساب قیامتم گذاشته ام.

«و اطعام الطعام» حضرت در ادامه دعای این روز فرموده‌اند: خدایا در این روز اطعام دیگران را نصیب من کن.

انفاق و احسان شیوه‌های گوناگونی دارد، یکی از آن‌ها، غذا دادن است که در اسلام نیز مورد توجه خاص قرار گرفته است.

حضرت امیرالمومنین‌(ع) می‌فرماید: لَذَّهُ الْکِرامِ فِی الإِطْعامِ وَ لَذَّهُ اللِّئامِ فِی الطَّعامِ. (شرح غرر الحکم ، ج ۵ ، ص ۱۳۲)

لذت انسان‌های بزرگوار در اطعام و غذا دادن است و لذت انسان‌های پست در طعام خوردن است.

قرآن کریم در رابطه با ارزش اطعام  چند بیان زیبا دارد که می‌فرماید: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» (الإنسان: ۸) در ستایش اهل‌بیت‌(ع)،‌ آنها را با اطعام طعام، توصیف می‌کند «علی حبه» یعنی در حالی که خودشان نیازمند به طعام بودند اطعام می‌کردند.

امیرالمومنین‌(ع) می‌فرمایند: « مَا أَکَلْتَهُ رَاحَ وَ مَا أَطْعَمْتَهُ فَاح»، آن چیزی را که خوردی بر باد رفت و آن چیزی را که اطعام کردی ماند. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۷۹)

امام باقر‌(ع) می‌فرماید: « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ هِرَاقَهَ الدِّمَاءِ» خداوند اطعام طعام و ریختن خون حیوان قربانی را دوست دارد. (  بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج‏۷۱، ص: ۳۶۱)

روایت در مورد کسانی که اهل طعام دادن بودند ولی مسلمان نبودند، آمده است: شخصی به نام ابن جُذعان، اهل اطعام بود و به مردم غذا می‌داد ولی کافر بود پیامبر(ص) فرمودند: « إِنَّ أَهْوَنَ أَهْلِ النَّارِ عَذَاباً ابْنُ جُذْعَانَ  فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ- وَ مَا بَالُ ابْنِ جُذْعَانَ أَهْوَنُ أَهْلِ النَّارِ عَذَاباً- قَالَ إِنَّهُ کَانَ یُطْعِمُ الطَّعَامَ» کم رمق‌ترین و سست‌ترین آتش در جهنم، برای جذعان است چون که اهل اطعام بود. (بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج‏۷۱، ص: ۳۶۸)

قرآن می‌فرماید: « وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ» (۴۴ مدثر) و در جای دیگر می‌فرمایند «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکینِ» و بر اطعام مسکین تحریک و اقدامی صورت نمی‌دادند. (سوره فجر : ۱۸)

« و إفشاءَ السَّلامِ » خدایا در این روز به من روزی کن که سلام را آشکارا ادا کنم.

* شعائر چیست؟

سلام جزو شعائر اسلامی است، در دین اسلام مناسکی مثل نماز شب وجود دارد که جز شعائر نیست، ولی مناسکی مثل اذان، نماز جماعت، حج، حجاب و سلام کردن از شعائر به شمار می‌روند، شعائر مثل پرچم است پرچم باید در بلندی و در حالت اهتزاز قرار گیرد از این جهت ، هیچ کس نگفته است که، اذان آهسته گفته شود اذان چون، پرچم اسلام است باید به صورت آشکار و بلند گفته شود.

«سلام» نیز پرچم شفاهی اسلام است و در دعا از خداوند می‌خواهیم که افشاء سلام را روزی ما کند، متاسفانه این پرچم در بعضی از کشورهای عربی، فرود آمده است و به جای سلام گفتن می‌گویند« صباح النور»، «صباح الخیر» در ایران به جای سلام، خسته نباشید و وقت به خیر گفته می‌شود که باید این فرهنگ تغییر کند.

  • اگر بطلبند یک طلبه